۱۰ باور سمی که شانس پیروزی را از بین می برد
به نقل از Goodmen project، با گفتن چیزهای منفی به خود بزرگترین مانع خود برای پیروزی تان میشوید. در ادامه به باورهایی میپردازیم که شما را از زندگیای که میخواهید باز میدارند:
۱-من زمان ندارم
شما زمان کافی در اختیار دارید تا هر کاری را که میخواهید انجام دهید. وقتی برای تماشای تلویزیون، خوردن قولهای غذایی، خواب و انجام کارهایی که برای تان مهم می باشند. اگر میگویید چیزی را میخواهید، اما در تلاش هستید تا آن را در برنامه خود قرار دهید احتمالا به قدر کافی آن چیز را نمیخواهید. سخن شما بی ربط است! اعمال شما نیت تان را از بین میبرد. وقتی که صبح از خواب بیدار میشوید بلافاصله گوشی تلفن همراه تان را چک نکنید. همن این چنین، از فاصلههای مختصر ۱۵ یا ۲۰ دقیقهای در طول روز منفعت گیری کرده و از آن برای پیگیری امیال و اشتیاق خود منفعت گیری نمایید. برخی از افراد با همان مقدار زمان آزاد شما راهی برای جستوجو کردن رویاهای خود اشکار کرده اند. شما یک استثنای منحصر به فرد نیستید.
۲-من منبع های ملزوم را در اختیار ندارم
اگر در یک خانواده میلیونر از طبقه بالا به دنیا آمده اید از مزایای برخوردار هستید که یک بچه فقیر از آن برخوردار نیست. این یک حقیقت است که به دلیلی که ذکر شد برخی از افراد راحتتر از شما کاری که خواسته اند را انجام داده اند، اما شما در این باره چه خواهید کرد؟ آیا فقط تسلیم میشوید؟ و یا غرق خیال پردازی خواهید شد؟ حقیقت آن است که موفق شدن را مدیون خود خواهید می بود. توانایی و مزیت مهم است، اما نه، نصف آن چیزی که فکر میکنید اهمیت دارند. نظم و انضباط میتوانند شما را در مسیر همراهی کنند. رقیب شما بچه پولداری از مدرسه عالی نیست. رقیب شما خودتان هستید. تلاش کنید امروز بهتر از دیروز باشید. فقط بدین خاطر این که مسیر پیش رو دشوار است هیچ زمان تسلیم نشوید.
۳-من به قدر کافی خوب نیستم
دنیا خشن و بی رحم است. در طول زندگی مردم تلاش میکنند از مزیت منفعت گیری کنند و شما را پایین بیاورند تا خود را به اوج برسانند. بعد چطور منطقی است که از خود متنفر باشیم؟ در آن صورت به آنان پشتیبانی خواهید کرد تا به شما ضربه بزنند. قسمت عمدهای از چیزی که شما را از دستیابی به رویاهای تان باز میدارد این است که باورهای منفی درمورد خود را به گفتن حقیقت میپذیرید. در آن صورت شما از همان ابتدا خود را در معرض صدمه قرار میدهید. از خود سوال کنید که چرا فکر میکنید به قدر کافی خوب نیستید. این ادعا را با شواهد مورد حمایتقرار دهید. آیا شواهدی بر خلاف آن وجود دارد که احتمالا شما این طوری که میباشید خوب هستید؟ با فهمیدن این که خودبیزاری شما از کجا نشئت میگیرد میتوانید مقابله با آن را اغاز کنید. به خود بگویید که با لیاقت هستید و قوت رسیدن به رویاهای تان را دارید. طلسمهای مثبت درست همانند طلسمهای منفی عمل میکنند.
۴-من کلاهبردار هستم
همه ما بعضی اوقات از سندروم ایمپوستر رنج میبریم که یک اتفاق روانی است که در آن افراد نمی توانند پیروزیهای شان را بپذیرند. در صورت دچار شدن به آن سندرم بر خلاف آن چه شواهد بیرونی مشخص می کند که فرد با رقابت و تلاش به پیروزی رسیده خود فرد فکر میکند که لیاقت پیروزی را ندارد و فریبکار است. فقط با ادامه دادن میتوانید بر این حس تسلط کنید. به انجام کار و به یادگیری ادامه دهید.
۵-من از پیروزی میترسم
تعداد بسیاری از افراد از دوران کودکی شرطی شده اند که “حریص” نباشند. اگر ما به گفتن عضوی از طبقه کارگر بزرگ شویم ثروتمند شدن امکان پذیر علتبشود حس کنیم که به طبقه خود خیانت کرده ایم. ما میترسیم که در آن صورت خانواده مان با دیده تحقیر به ما نگاه کرده و یا کاملا ما را طرد و تکذیب کنند.
این چنین افرادی یاد گرفته اند که به همگان زمان دهند و خود در صحنه قرار نگیرند. به آنان اموزش داده شده که خود را جلو نیاندازند و بیشتر از سهم خود نگیرند و دیگران را در برتری قرار دهند. این ایدهها به قدری ریشه دوانده که افراد شانس پیروزی خود را تا وقتی که از توانمندیهای شان آگاه شوند از بین میبرند. چطور میتوانید پول، شهرت یا پیروزی را جذب کنید اگر عمیقا فکر کنید که این چیزها شما را به یک فرد بد تبدیل میکنند؟
۶-دیگران باید من را دوست داشته باشند
بیایید آشکار بگوییم هنگامی مردم ما را دوست دارند خوب است. ما نباید عمدا در زندگی تند و تیز پیش برویم و نباید به منفور بودن مان افتخار کنیم. با این وجود، اگر میخواهید همگان دوست تان داشته باشند و این انگیزه مهم شما برای نحوه رفتارتان میباشد به گمان زیاد شما فردی توسری خور و ساده لوح هستید. این بدان معناست که شما اصولی ندارید، خود را گفتن نمیکنید و خواستهها و نیازهای خود را ابراز نمیکنید. این یعنی شما نامرئی هستید. هیچ کس چیز بدی در رابطه شما نمیگوید، چون فردی فهمید حضورتان نمیبشود. در روبه رو، بهتر است جسور باشید و پای سخن و نظرات خود بایستید. بدانید که اگر فردی شما را دوست ندارد این آخر دنیا نیست. مقصد شما باید این باشد که دایره کوچکی از عزیزان را تشکیل کنید که تا انتهای راه همراه تان باشند نه آن که جستوجو صدها نفر باشید که با قدمهای شان از روی شما عبور کنند. اگر میخواهید تغییری در جهان تشکیل کنید باید ریسک دوقطبی شدن نظرات درمورد خود را بپذیرید.
۷-من باید کامل باشم
کمال گرایی دشمن پیشرفت و به منزله به تعویق انداختن در لباسی مبدل است. شما در حاشیه نمینشینید تا زندگی را از دور نگاه کنید، چون میخواهید همه چیز عالی باشد. حقیقت آن است که اگر کمال گرا هستید فقط از ناکامی و سخت کوشی میترسید و به جستوجو بهانه هستید. در روبه رو، برای خوب شدن و نزدیک شدن به کمال باید منظم می بود و تمرین مجدانه داشت.
۸-من انگیزه ندارم
حقیقت آن است که انگیزه از عمل میآید و نه بالعکس. برای مثال، اگر برای نوشتن چیزی حوصله ندارید تلاش کنید و این کار را انجام دهید سپس مشاهده خواهید کرد که در میانه نوشتن حس انگیزه خواهید داشت. در آن صورت درها به روی شما باز خواهد شد و از نظرات محبت آمیز مخاطبان برخوردار شده و انگیزه در شما رشد خواهد کرد.
صادقانه برسی کنید که آیا علاقه یا پروژه شما در دراز زمان برای تان خوب است یا خیر. اگر این چنین است همانند یک شغل با آن حرکت کنید. شما هر روز از خواب بیدار میشوید، اما فکر نمیکنید که آیا به سر کار بروید یا خیر. شما فقط این کار را انجام میدهید و به سر کار میروید.
۹-من به پشتیبانی نیازی ندارم
این یک عبارت سمی است و بدترین مثال آن را میتوان در این جمله مشاهده کرد:”هیچ کس برای نجات شما نمیآید”.
یقیناً که این جمله مهمل است. اگر به قدر کافی خوش شانس باشید که خانواده و دوستانی دلسوز داشته باشید فردی شما را در مقطعی نجات داده است. اگر تا به حال در خطر بوده اید قربانی جنایت یا حادثهای ناگوار شده اید یا دچار بیماری شدید شده اید فردی آمده تا شما را نجات دهد. اگر واقعاً فردی را ندارید که شما را نجات دهد مشکلات شدیدی دارید و میتوان او گفت برای تان متاسف هستیم. با این وجود، این افسانه خطرناک علتایجاد این باور میبشود که افراد میتوانند و باید به تنهایی زنده بمانند. حقیقت آن است که هیچ انسانی به مثابه جزیره نیست و همه ما به افراد دیگر نیاز داریم. اگر فردی در پایینترین نقطه به شما پشتیبانی کند میتواند زندگی شما را نجات دهد و این که فردی در پروژهای به شما پشتیبانی کند میتواند پیروزی تان را به مقدار ده برابر افزایش دهد. از خواست پشتیبانی نترسید خوشحال باشید که فردی میآید تا شما را نجات دهد. شما یکی از خوش شانسها هستید.
۱۰-کاری نکردن
اغاز به عمل کنید. از همین الان اغاز کنید و مواظب نحوه سخن بگویید خود با خودتان باشید. ببینید چند بار با باورهای مخرب و معیوب سر راه پیشرفت خود قرار میگیرید. بهترین راه اصلاح افکار و احساسات انجام عمل است. به خود ثابت کنید که چه مقدار میتوانید با پشتیبانی به انجام آن برسید انگیزه خود را زمان روبه رو صحیح با آن ببینید و در رابطه احساسات تان صادق باشید. اگر به جای این که بدترین دشمن خود باشید از خود حمایتکنید هیچ محدودیتی برای آن چه میتوانید به دست آورید وجود نخواهد داشت.