رئیس سازمان برنامه می خواهد با وعده هاش به چشم امید سرمه بکشد، اما آن را کور می کند
هرگاه مسئولین اقتصادی حرفی و سخنی میگویند، حتی اگر با مقصد سرمه کشیدن به چشم امید باشد، تبدیل کور شدن آن میبشود. به جای تشکیل امید در مردم، حس منفی در آنان تشکیل میکند.
فکر میکنیم که همه آنچه که ایشان حرف هایاند درست باشد، که طبعاً هم اقتصاد کشورها را باید بر پایه قوت خرید دلار قیاس کرد و نه بر پایه قیمت بازار یا قیمت رسمی، ولی این سخنان چه معنایی دارد؟ فکر کنیم ایران به جای ۱۹ در رتبه ۲۰ و ۲۱ یا در رتبه ۱۷ و ۱۸ می بود، چه فرقی برای مردم و مخاطب دارد؟ این گزاره چه چیزی را اثبات با رد میکند؟
اکنون از این قسمت ماجرا میگذریم، فرمودهاند که میخواهند اقتصاد ایران را در ۵ سال آینده به ۵/۲ تریلیون دلار برسانند یعنی در ۵ سال آینده ۳۸ درصد توان تشکیل سرزمین را زیاد کنند، یعنی رشدی که سالانه نزدیک به ۷درصد است. این وعده زیاد خوبی است ولی قرار نیست که مردم و یا کارشناسان به صرف اظهار آن از سوی مسئولان آن را باور کنند و امیدوار شوند.
مگر آقای رئیسی وعده نصف و تکرقمی کردن تورم را ندادند ولی اکنون بهجای نصف و تکرقمی شدن، ناظر افزایش آن وعده از تورم سال ۱۴۰۰ و ۱۳۹۹ می باشند؟ چطور باید باور کرد؟ بر پایه برنامه امکان پذیر. رشد اقتصادی دو رکن اساسی دارد؛ افزایش منفعتوری و افزایش اندوختهگذاری مولد. افزایش منفعتوری حداقل ۳ درصد در سال که تحقق آن در این دولت تقریباً غیرقابل فکر است. نیروهای آن قادر به تحقق این وعده نیستند. کیفیت پایین مدیران و فقدان برنامه، تحقق این مقصد را مقدور نمیکند.
حالت شاخصهای کسبوکار یکی از مثالهای آن است. برخورد با بنگاههای استارتاپی که در روزهای تازه ناظر آن هستیم و گویا مطابق نوشته کیهان تصمیم دارند که آنها را بین نیروهای متدین(!) تقسیم کنند، مثالای از آن است. وضع مالیات، فقدان ارامش در سیاستها و… همه و همه حکایت از آن دارد که به بهبود رشد اقتصادی ناشی از افزایش منفعتوری، امیدی نیست؛ بهاختصاصی که نیروهای تخصصی و خبره رو به سوی مهاجرت آوردهاند.
راه دیگر افزایش اندوختهگذاری است. برای تحقق رشد ۷ درصدی حداقل باید ۲۰ درصد تشکیل ناخالص را صرف اندوختهگذاری مولد و نه اندوختهگذاریهای بی نتیجه کنند. کافی است به بودجه دولت نگاه کنید تا فاصله بزرگ بین این رویا را با حقیقت ببینید. در واقع به جای قولهای تحققنیافتنی بهتر است به تغییرات سیاستی خود اشاره کنید. کارشناسان از روی این سیاستها خودشان میفهمند که آینده چه خواهد شد. بعد قضیه رتبه اقتصادی ایران نیست، قضیه امیدوار شدن به آینده اقتصاد سرزمین است. حتی وضع نامناسب جاری هم در پرتو امید به آینده قابل تحمل میبشود؛ امیدی که وجود ندارد.