سلامتی

هنگامی فردی دوستم ندارد، اما رهایم هم نمی کند چه کنم؟_صبح سریع


به گزارش صبح سریع

احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده باشد که دچار رابطه به ظاهر عاشقانه ای می شوید، اما کم کم پی می برید، شریک عاطفی تان دوست تان ندارد، و از طرفی هم مصّر است که هر جور شده شما را در کنارش داشته باشد. 

نمی شود زیاد خودمان را گول بزنیم؛ گاه به رغم علاقه ای که به شریک عاطفی مان داریم، از حرکت و کردار و چه بسا کلامش پی می بریم که واقعا برای مان ارزشی قائل نیست و این عشق و علاقه یک طرف است. هیچ تلاشی برای خوشحال کردن مان نمی کند. به قول و قراری که با ما می گذارد پایبند نیست. اساساً الویت اول که چه عرض کنم، الویت چندم زندگی اش هم نیستیم.

مقداری درنگ می کنیم و در عین صدمه دیدگی تصمیم به ترک رابطه می گیریم، تصمیمی دشوار. هنگامی شریک عاطفی مان از این تصمیم مطلع می شود به دست و پا می افتد که هر جور شده نگه مان دارد. 

می کوشد متقاعدتان کند، که نادرست می کنید. صدها قو ل می دهد یا خط و نشان می کشد و شما را زیاد تحت سختی می گذارد که بمانید. 

” آنجا که قادر به ابراز عشق نیستی، و عشقی هم دریافت نمی کنی، جایز به ماندن نیستی”  فریدا کالو 

وقتی کسی دوستم ندارد، اما رهایم هم نمی کند چه کنم؟ ( توصیه های راهبردی)

طناب کشی عاطفی اغاز می شود؛ تلاش می کنید به او فرصتی بدهید و مجدد رابطه را برسی کنید؛ اما متاسفانه به زور نمی شود فردی را دوست داشت، او واقعا دلش با شما نیست. و هر چه زیاد تر پیش می روید ، زیاد تر پی به این حقیقت تلخ می برید که : کلیت رابطه دستخوش سردی و عدم صمیمیت است.

در این شرایط گیج کننده و دشوار چه می توان کرد؟ 

یقین شوید که نادرست نمی کنید. به یکدیگر زمان دهید. با هم سخن بزنید و تلاش کنید با خوش بینی و خرَد بفهمید که واقعا دوست تان دارد یا خیر.

چطور بفهمیم که دوست مان ندارند؟

کار زیاد سختی نیست!! 

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصادی، ورزشی، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری و تکنولوژی را در وب سایت خبری صبح زود دنبال کنید.

هنگامی در یک رابطه عاشقانه و عاطفی  زیاد تر از آنکه شاد و راضی باشید، مضطرب و پریشانید؛ اسایش ندارید و دلواپسید؛ حس بی قیمت بودن می کنید و غمگینید؛ هنگامی بیشتر از آنکه از زندگی لذت ببرید و عشق بورزید، دچار سوئ تفاهمید؛ هنگامی لحظه ای درنگ می کنید ، به ندای درون تان گوش فرا می دهید و می بینید که در دل تان آشوب است؛ هنگامی همه این ها را به شریک عاطفی تان می گویید و با پوزخندی روبه رو می شوید و اساساً جدی گرفته نمی شوید؛ شما دوست داشته نمی شوید.

هنگامی شریک عاطفی تان به شما بی دقت است، احساسات و نیازهای شما را نادیده  می گیرد؛  بعضی اوقات طرد می شوید، بعضی اوقات مورد انتقاد و سرزنش قرار می گیرید و چه زیاد مواقعی که تماس ها یا مطلب های تان بی جواب می همانند.  بی وقفه به شما افترا می گوید. این ها همه به روشنی دلالت بر این دارند که شما دوست داشته نمی شوید.

تا این مدت قسمت سخت کار باقی است:  پذیرفتن و تصمیم گرفتن؛ تصمیمی که ساده نیست و سختی های خود را دارد.

وقتی کسی دوستم ندارد، اما رهایم هم نمی کند چه کنم؟ ( توصیه های راهبردی)

 چرا نمی گذارد شما بروید؟

شما به مرحله ای می رسید که هیچ جای شکی برای تان باقی نمی ماند که دوست داشته نمی شوید و تصمیم می گیرید که این رابطه را ترک کنید. اما شریک عاطفی تان به محض این که از این تصمیم شما مطلع می شود همه تلاش اش را می کند که هر طور شده مانع شود. شما گیج می شوید ، حق هم دارید. اصلا چرا این چنین اتفاقی می افتد؟ 

بیایید به سه علت مهم نگاهی بیاندازیم: 

نیازهای خودخواهانه:  فرد روبه رو خودش هم خوب می داند که شما را دوست ندارد، اما حس می کند که به شما نیاز دارد. این نیاز می تواند چند سویه باشد، نیاز مالی، عاطفی، تعداد بسیاری نمی دانند که چطور با تنهایی خود کنار همراه شوند، بعد ترجیح می دهند تا کس مورد علاقه خود را اشکار کنند شما را نزد خود به هر طریقی نگه دارند.

یقین باشید که به محض این که چشم اش به فردی بیافتد که باب دل اش باشد، یک ثانیه هم نشده قید شما را می زند.

حس مالکیت و خود محوری:  تعداد بسیاری ازافراد نمی توانند تحمل کنند که فردی جای شان را بگیرد و شما به کس فرد دیگر عشق بورزید و این از سر دوست داشتن شما نیست، بلکه فقط نوعی خودخواهی و خود محوری است. حس مالکیت به شما همانند یک شیئ یا دارایی که به هر حال نباید از دستش بدهد. 

آنها برنمی تابند که شما دیگر دوست شان نداشته باشید یا کنارشان نباشید و حس می کنند که اگر بروید به نحوی به غرورشان بر می خورد. به این علت از هیچ تلاشی برای نگه داشتن تان مضایقه نمی کنند

عدم بلوغ: بعضی اوقات طرف شما به آن بلوغ عاطفی ملزوم نرسیده است زیاد خوش دارد که دوست داشته شود ، اما بلد نیست که خودش هم دوست بدارد؛ به این معنی که نمی داند چطور باید عشق بورزد و علاقه خود را با  نشان دهد .

طبیعی است که به علت خودپسندی و خودبینی فرد نیازهای خود را بالاتر از نیازهای شریک زندگی خود قرار می دهد. به همین علت است که تا وقتی که ناچار نباشند مسئولیت کمبودها یا محدودیت های خود را بر مسئولیت بگیرند، از صدمه رساندن به فرد دیگر بدشان نمی آید.

وقتی کسی دوستم ندارد، اما رهایم هم نمی کند چه کنم؟ ( توصیه های راهبردی)

تسلط بر این حالت


اگر در این چنین موقعیتی هستید، پیشنهاد می کنیم که اجازه ندهید زمان بیشتری بدون سر و سامان دادن به کارها بگذرد. هیچ چیز خوب و ارزشمندی از یک رابطه نامتقارن حاصل نمی شود. دقیقا برعکس؛ به طور معمول مشکلات چند برابر می شوند و احساسات بد، ناامنی و رکود عاطفی حاصل می شود.

دلسوزی را کناربگذارید؛ حس قربانی بودن هم نکنید؛ برای خودتان احترام قائل شوید و خودتان را دوست بدارید. برای عشق تان حرمت قائل شوید و عاطفه و مهرتان را به حراج نگذارید. 

اگر به این نتیجه رسیدید که زندگی در کنار او شما را سرشار نمی کند، با او صادقانه سخن بگویید کنید. دلایل تان را صریح و روشن گفتن کنید.

وقتی کسی دوستم ندارد، اما رهایم هم نمی کند چه کنم؟ ( توصیه های راهبردی)

در نهایت هنگامی به یقین برای تان ثابت شد که گمان تان درست بوده و دریافتید که این رابطه ترمیم نمی شود، تنها یک کار بکنید:  آن شخص را رها کنید. 

با منفعت گیری از همه مکانیسم هایی که در اختیار دارید، او از زندگیتان حذف کنید. این چنین رابطه ای ارزشش را ندارد. به شما صدمه می رساند، شما را محدود می کند و حتی می تواند شما را بیمار کند.

 اگر برای تان سخت است از مشاور پشتیبانی بگیرید. عشق تان را به فردی هدیه دهید که لایقش باشد و او نیز دل اش را به شما هدیه دهد.

دسته بندی مطالب

اخبار کسب وکار ها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

خبرهای فرهنگی

اخبار پزشکی

اخبار فناوری



منبع