صف طویل شاکیان پشت سر فیلم و سریالهای ایرانی_صبح سریع
به گزارش صبح سریع
تکه هشتم سریال «افعی تهران» جنجال آفرین و منتهی به شکایت آموزش و پرورش شده است. سریال افعی تهران که با کارگردانی پیمان معادی از سریالهای پربیننده این روزهای شبکه خانگی محسوب میشود در تکه هشتم خود به سراغ انتقامجویی از یک ناظم قدیمی میرود.
در سکانسی از این تکه، آرمان بیانی (پیمان معادی) خاطره کتکخوردنهایاش از ناظم را یاداوری میکند و تصمیم انتقامجویی از این ناظم را دارد. امید رضاوند، مدیرکل حقوقی، املاک و معاضدت قضایی وزارت آموزش و پرورش نیز در این باره حرف های است: «علیرغم این مهم که معلم به گفتن با اهمیت ترین و مهمترین رکن نظام آموزش و پرورش، از نقش و جایگاه منحصربهفردی در جامعه برخوردار بوده و نقش وی در هدایت آیندهسازان این جامعه غیرقابل تکذیب است، چندی پیش در یکی از سریالهای نمایش خانگی نسبت به این قشر فرهیخته، توهین و اهانت و هتک حرمتی صورت گرفته که این حرکت ناشایست جهت جریحهدار شدن احساسات عمومی جامعه به اختصاصی فرهنگیان شده است.»
توقیفیهای موقتی و ابدی
افزون بر فیلم و سریالهایی که شکایت و اعتراض را توانایی کرده اند، برخی نیز به فهرست توقیفیها فرستاده شده اند. این فهرست که از قضا زیاد طویل و پر و پیمان است، از فیلم و سریال تاریخی تا طنز و درام را در خود جای داده. سریال سرزمین مادری (با نام اولیه سرزمین کهن) از تولیدات تلویزیون است که در سال ۸۷ به کارگردانی کمال تبریزی جلوی دوربین رفت. این سریال از ۵ دی ماه سال ۹۲ به شکل هفتگی روانه آنتن شبکه سه شد. اما سپس از پخش چند تکه به علت اعتراض بختیاریها توقیف شد. اما چرا؟ در یکی از تکههای این سریال امیرآقایی که وابسته به حزب دموکرات آذربایجان است خطاب به یک خانوادهی بختیاری میگوید: «به چه چیز خودتان افتخار میکنید؟ به کدام اصل و نسب؟ به سر پا گرفتن سگهای انگلیسی و کاسهلیسی کنسول انگلیس؟ میخواهید فردا سر کلاس برای بچهها قصهی این که بختیاریها چطور بختیاری (اشاره به واژه بختیاری) شدند»
سپس از گذشت ۴ سال و با انجام اصلاحات مورد نظر قرار شد این سریال از مهرماه سال ۹۶ مجدداً روی آنتن برود، تیزرهای سریال هم با قید وقتی به زودی پخش شد، اما باز هم با اعتراض مجدد بختیاریها از پخش آنجلوگیری به عمل آمد. در نهایت و با گذشت یک دهه، این سریال پخش و با استقبال مخاطبان رو به رو شد.
سریال شبکه مخفی زنان از دیگر سریالهایی است که اخیرا طعم توقیفی را چشیده است. داستان این سریال به اتفاقات وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ و تصمیم به راه اندازی کانون بانوان از یک سو و زندگی شخصی به نام میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، از سویی دیگر مرتبط می بود. این سریال که به کارگردانی افشین هاشمی تهیه شده و ستارههایی از جمله لیلا حاتمی و سیامک انصاری در آن بازی میکردند، بعد از پخش تکه پانزدهم یک بار دچار توقف پخش شد، اما مدتی سپس این سریال مجدد داخل چرخه نمایش شد و سپس سپس از انتشار کردن بیستمین تکه خود در شبکه نمایش خانگی در دوم دی ماه، بار دیگر با وقفه همراه شد؛ اتفاقی که از سوی برخی رسانهها با گفتن «توقف» تعبیر شد.
فیلم «برادران لیلا» نیز از جمله فیلمهای جنجالی سالهای تازه است که به کارگردانی سعید روستایی در جشنوارههای گوناگون بین المللی شرکت کرد. اما آخرین ساخته سعید روستایی به علت آنچه سازمان سینمایی «اصرار بر ادامه مسیر نادرست»، «تخلفات آگاهانه و حرکت مغایر با قوانین» و «عدم پذیرفتن اصلاح فیلم از سوی کارگردان پیش از نمایش در جشنوارههای بین المللی» گفت، رسماَ توقیف شد. سعید روستایی کارگردان شناخته شده فیلم سینمایی برادران لیلا که پیش از این حرف های می بود حاضر نیست حتی یک فریم از فیلمش را حذف کند، بعد از اظهار توقیف فیلمش با انتشار کردن پستی در صفحه کاربری خود در اینستاگرام به این نوشته عکس العمل نشان داد و نوشت: «برادران لیلا را با خون دل ساختم، با جگر سوخته، برای ساختنش همه روحم زخمی شد! لطفا بیشتر از این نسوزانیدم!» و در کپشن اضافه کرد: «تحقیر و تهدید را همه کنید لطفا!» مدتی سپس از اکران این فیلم در جشنواره کن، سعید روستایی به تهمت فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد. در متن حکم او آمده است: «شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران سعید روستائی کارگردان فیلم برادران لیلا را به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد، که یک بیستم آن قابل اجرا و مابقی به زمان ۵ سال تعلیق شده است، مستند این حکم، ساخت و پخش فیلم برادران لیلا در جشنواره کن بوده است.»
پزشکان و شکایت پشت شکایت
از جمله اقشاری که ید طولایی در شکایت از فیلم و سریالها دارند، پزشکان و پرستاران می باشند. سال ۱۳۹۲ می بود که سریال «بچههای نسبتاً» بد به کارگردانی سیروس مقدم پخش شد و احتمالا کمتر فردی گمان میزد با دقت به ژانر و محتوای سریال، قرار باشد پرستاران از سریال شاکی شوند، اما پخش سکانسی از سریال که یک پرستار از پدر نوزاد تازه متولد شده پول طلب میکند تا نوزاد را به وی نشان دهد، همه چیز را به هم ریخت. اگرچه این سکانس شکایت رسمی پرستاران را به همراه نداشت، اما علتشد پرستاران بسیاری در فضای مجازی و حتی در گفتگو با رسانهها این نوشته را زیر سوال ببرند.
گرچه اگر قرار باشد نگاهی به نوستالژیکترین شکایت پرستاران از یک فیلم یا سریال داشته باشیم یاد فیلم شوکران بهروز افخمی و شخصیتی خواهیم افتاد که هدیه تهرانی را در شمایل یک پرستار فریبنده نشان میداد که با یک مرد متاهل داخل رابطه میشود. در زمان انتشار کردن این فیلم نیز فارغ از ممیزیهایی که ارشاد به فیلم داخل کرد و حساسیتهایی که روی فیلمنامه وجود داشت، جمع کثیری از پرستاران محتوای فیلم را حاوی مضمون برچسب زننده به شخصیت پرستاران دانستند. در همان سال پخش فیلم شوکران (۱۳۷۸)، جمعی از پرستاران در اعتراض به فیلم روبه رو وزارت ارشاد تحصن کردند.
سریال «ساختمان پزشکان»، نیز از جمله سریالهایی می بود که با صفی از منتقدان رو به رو می بود. این سریال که با تم طنز و در سال ۱۳۹۰ پخش میشد، مورد نقد پزشکان و روانپزشکان واقع شد و آنان کاراکتر «دکتر نیما افشار» را توهین آمیز و دور از حقیقت میدانستند. اما احتمالا یکی از پرحاشیهترین پروندههای شکایت در تاریخ صدا و سیما را بتوان پرونده سریال «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری دانست. این سریال طنز در سال ۱۳۹۴ و برای پخش در ایام نوروز آماده شده می بود، اما از آنجا که کل ماجرای سریال مذکور حول محور یک پزشک کلاهبردار و بیمارستانی با پایینترین کیفیت خدمات میگشت از همان روزهای اول با شکایتهایی همراه شد.
به حرف های مشاور رئیس سازمان نظام پزشکی زمان، ۷ هزار پزشک برای شرکت در یک تجمع با مقصد اعتراض به صداوسیما درمورد پخش این سریال اظهار امادگی کرده بودند. مسئله دلنشینتر این که این سریال نه فقط در دوران پخش، بلکه پیشتر و در دوران ضبط نیز با حواشی بسیاری همراه شده و چند بار تا مرز توقف کامل ضبط پیش رفته می بود. یکی از مسائلی که در این سریال مورد انتقاد شدید تعداد بسیاری از پزشکان و سازمان نظام پزشکی قرار گرفت، معضل زیرمیزی گرفتن پزشکان از بیماران می بود.
وکلا و فرشتههایی که دست از سرشان بر نمیدارند
احتمالا خنده دار باشد و احتمالا هم کنایه آمیز، اما انگار فرشتهها دست از سر وکلای دادگستری بر نمیدارند و هر چند سال یکبار داد آنها را در میآورند. رمضان ۱۳۸۴ می بود که نایب رییس کانون وکلای دادگستری مرکز از مطرح شکایت علیه مسئولان ودست اندرکاران سریال تلویزیونی «او یک فرشته می بود» خبر داد. سریالی که به شدت موفق شده می بود با مضمون ماورایی خود دقت بینندگان را به سمت خود جلب کند. مشکل وکلا با سریال چه می بود؟ مشکل این می بود که هر چند زمان یکبار، شیطان در قالب یک وکیل در سریال ظاهر میشد و همین نوشته نیز با عکس العمل تند کانون وکلا همراه شد.
نزدیک به ۲ دهه گذشت و اکنون باز هم یک سریال دیگر به نام «گناه فرشته» با عکس العملهای بسیاری از سوی وکلا همراه شده است. سریالی که اگرچه ستارهای همانند شهاب حسینی را دارد، اما نتوانسته انچه که باید و احتمالا نظر مثبت بینندگان را به سمت خود جلب کند. اما ماجرای شکایت وکلا چیست؟ وکلا اعتقاد دارند تصویری که از یک وکیل در این سریال ترسیم شده، از زمین تا آسمان با حقایق دنیای وکالت متفاوت است. از ظاهر شهاب حسینی (با یقه باز و ظاهر خاص) تا کل کل با قاضی پرونده و نوع ادبیات او مورد نقد می بود و معتقد بودند این نوع شخصیت پردازی، انتظارهایی غلط در ذهن مخاطب تشکیل میکند.
نیروی انتظامی و ظرافتهایی زیاد حساس
فیلم پرستاره «گزارش یک جشن» که سال ۱۳۸۸ توسط ابراهیم حاتمی کیا ساخته شد از جمله فیلمهایی است که گرچه هیچگاه اکران عمومی نشد و زیاد سریع توسط وزارت ارشاد به جعبه توقیفیها پرتاب شد، اما یک اخطار جدی از نیروی انتظامی هم دریافت کرد. داستان این فیلم درمورد یک سرگرد نیروی انتظامیاست که حکم پلمب یک موسسه ازدواج را از مافوق خود دریافت کرده و برای انجام ماموریتش به این موسسه میرود و در میانه اجرای حکم با عکس العمل جوانان این موسسه روبه رو میشود. سردار احمدی مقدم، فرمانده انتظامی زمان، ضمن تذکر به عوامل سازنده این فیلم حرف های می بود: «طبق معمول در نگاه قانونی حتی برای پلمب هم یک اخطار داده میشود و یک ضرب جایی پلمب نمیشود، اما برای این که مطلب فیلم رسانده شود امکان پذیر در جاهایی ملزوم به مبالغه باشد. امکان پذیر در برخی از صحنهها ماموران ما دچار تندرویی و افراط شوند، اما طبق معمول نرمتر از این است که در فیلم نشان داده شد. یک انتقاد دوستانه به کارگردان فیلم دارم، در معمول فیلمهای ایشان یک نگاه بیمهرانهای به سرداران دفاع مقدس وجود دارد و افرادی نشان داده میشود که دور از خانواده و جدا از جامعه می باشند که باید یک بار دیگر خودشان را اشکار کنند که فکر میکنم که این یک مقدار مبالغهآمیز است. با نشان دادن این تصاویر این ذهنیت به وجود میآید که زندگی سرداران دفاع مقدس به طوریاست که با خانوادههایشان مشکل دارند و این نگاه مقداری بیمهرانه است.».
اما مثالای جدیدتر از فیلم و سریالهایی که با عکس العمل مقامهای انتظامی سرزمین روبه رو شد، سریال اینترنتی «میخواهم زنده بمانم» است که یک بار به علت شکایت نیروی انتظامی با توقف پخش رو به رو شد. این سریال که در سال ۱۴۰۰ و در پلتفرم شبکه نمایش خانگی در دسترس علاقهمندان قرار داشت، با نامهای از سوی معاون اجتماعی نیروی انتظامی ایران به ساترا دستور توقف پخش گرفت. در بخشی از این نامه آمده می بود: «بعد از پخش تکه دوازهم و سیزدهم مشاهده گردید که گروه تشکیل به مصوبات جلسه فیمابین تمکین نموده و بدون دقت به تاریخ درخشان سازمانهای انتظامی قبل از ادغام (کمیته انقلاب اسلامی و شهربانی جمهوری اسلامی ایران) کارکرد آنان را به سخره کشیده است.» یقیناً این سریال مدتی سپس، با اصلاحاتی مجددا داخل چرخه پخش شد.
زندهها تکذیب و بازماندگان شکایت میکنند
ساخت فیلم و سریالهای بیوگرافی در ایران، قدمتی دیرینه دارد و احتمالا فکر شود این نوع فیلم وسریالها با کمترین شکایتی رو به رو خواهند شد، اما این فرضیه نادرست است. سریال محبوب و پربیننده «شهریار» به کارگر دانی کمال تبریزی در سال ۱۳۸۴ ساخته شد با وجود اقبال بالا نزد مخاطبان، با نقد جدی خانواده این شاعر پرآوازه همراه شد. مریم بهجت تبریزی فرزند بزرگ شهریار درمورد شکایتشان حرف های می بود: «قسمتی از سریال که ما را غمگین کرده، غریبه و بی سواد نشان دادن مادرم است که برای گرفتن وام به بانک کشاورزی مراجعه میکند در حالیکه مادرم دیپلم قدیم داشته و نوه عمه پدرم می بود و از کودکی همدیگر را میشناختند. به اتفاق برادر و خواهرم با تنظیم شکایتی، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا وسیما خواهیم خواست این تکه مربوط به مادرم اصلاح شود. در سریال شهریار هویت یک شاعر ایرانی اشکار نیست و در نوشتن فیلمنامه به واقعیات کمتر دقت شده و گروه تحقیق و پژوهش این مجموعه ضعیف عمل کرده است. کمال تبریزی حتی یکبار نیز در نگارش، تهیه و تدوین این سریال با ما تماس نگرفت تا بخشی از واقعیات زندگی استاد شهریار را به طور مستند در اختیار وی قرار دهیم.»
نمونه جدیدتر از این نوع شکایتها به فیلم «پرویزخان» مرتبط است که به زندگی مرحوم پرویز دهداری میپردازد. احمدرضا عابدزاده، دروازهبان اسبق تیم ملی ایران یکی از افرادی است که شخصیت او در فیلم وجود دارد. عابدزاده که از نوع ساخت این فیلم چندان راضی نیست، با انتشار کردن پستی در صفحه اینستاگرام خود خبرداد از عوامل این فیلم شکایت خواهد کرد. او در این خصوص نوشت: «اخیرا فیلمی تحت گفتن «پرویزخان» به بهانهی بازدید مقطعی از زندگی ورزشی بزرگمرد فوتبال ایران مرحوم پرویز دهداری به روی اکران رفته است که متاسفانه بر خلاف ظاهر مقبول آن در بزرگداشت یاد زحمت کشان فوتبال ایران، در باطن، بر خلاف روح ورزشی و صداقت و راستی، فقط با سوء منفعت گیری از نامها و اسامی برخی صاحب نامان تاریخ فوتبال ایران و بعضا با وهن و تمسخر افرادی که عمر و سلامت خود را در راه اعتلای فوتبال ایران گذارده اند، به جستوجو فروش زیاد تر گیشه بوده است. اینجانب به گفتن عضو کوچکی از خانوادهی فوتبال ایران بدینوسیله اظهار میکنم بر خلاف ادعای نقل شده در تیزرهای تبلیغاتی، هیچگونه حضوری در آن فیلم نداشته ام و نقش ارایه شده احمدرضا عابدزاده در فیلم به هیچوجه منطبق با حقیقت نبوده و مورد تایید و رضایت من نبوده و نیست. بدیهی است که از وکیل خود (آقای دکتر مصطفی شکری) خواست نموده ام تا عمل های قانونی ملزوم را در خصوص این عمل غیر حرفهای تهیه کننده و کارگردان فیلم موصوف بعمل آورند.»
رضا وطنخواه دستیار اسبق زندهیاد پرویز دهداری نیز درمورد فیلم «پرویزخان» حرف های است: «نمیدانم کدام آدمی بدون اجازه درمورد من این چرندیات را ساخته است این آدم حتی با من تماس نگرفته که بگوید میخواهیم درمورد شما این صحنهها را بسازیم. یعنی در این مملکت یک نفر نبوده که از اینها بپرسد روی چه حسابی این اطلاعات غلط را به مخاطب داده اید؟ من شکایت میکنم»
شکایتهایی که رسمی نیست، اما به حق است
بعضی اوقات شکایتهایی که از محتوای فیلم و سریالها نقل میشود، به شکل رسمی جایی ثبت نمیشود، اما به حق است و حتی در صورت عدم دقت میتواند خطرآفرین باشد. برای مثال پرداختن به موضوعات حساسیت برانگیزی همانند مرگ مغزی و پذیرفتن فرزندخوانده از جمله موضوعاتی است که بارها از سوی سازمان پیوند اعضا و بهزیستی مورد تذکر قرار گرفته است. برای مثال مسئولان سازمان پیوند اعضا از سازندگان فیلم و سریالها خواست میکنند که در انتخاب کلمههای «کما» و «مرگ مغزی» نهایت احتیاط را به خرج دهند و یا علائم مرتبط با مرگ مغزی را برای بیماری نشان ندهند که چند روز سپس یک دفعه به هوش آمده و بهبود اشکار میکند. این نوشته علتمیشود کار قانع کردن خانوادهها برای این که بپذیرند بیمارشان دچار مرگ مغزی است و این مرحله، بی برگشت است، زیاد دشوار خواهد می بود. این چنین بعضی اوقات در برخی فیلم و سریالها روال پذیرفتن فرزندخوانده زیاد سهل و ممتنع نشان داده میشود و این در حالیست که سازمان بهزیستی ضوابط سفت و سختی برای سپردن سرپرستی کودکان به خانوادهها و یا مجردهایی دارد که تصمیم دارند فرزندخوانده داشته باشند.
دسته بندی مطالب