سلامتی

بیایید نقش ِ رسیدن به آرزوهای مان را آنقدر خوب بازی کنیم که سرانجام محقق شوند_صبح سریع


به گزارش صبح سریع

 بیایید تصمیم بگیریم طوری حرکت کنیم که انگار همه خوبی ها و خوش اقبالی ها آماده اند تا ما را در بغل بگیرند، بیایید اینقدر در قالب این نقش فرو رویم تا در نهایت واقعاً درهای خوشی و سعادت به روی‌مان  گشوده شود. 

یقیناً که باید طوری نقش بازی کنیم انگار که غرق در نشاط و بسیاری هستیم، باید احساسات مان به سرحدی برسند که متقاعدمان کنند واقعا در بهشتی از نشاط و بسیاری به سر می بریم. هر روز را با ایمان راسخ به این که ما سزاوار تحقق ِ رؤیاهای مان هستیم، اغاز کنیم؛ این نه عمل و رفتاری از سر فریب و خودخواهی که اولین قدم در جهت رشد شخصی است.

لحظه ای به این نوشته  فکر کنیم: اگر خودمان را قانع نکنیم که می توانیم، و باید که از افسردگی، رابطه ی ناخوشایندی که گرفتارمان کرده یا شغلی که حقوق مان را تضییع می کند، رهایی اشکار کنیم، هیچ کس فرد دیگر این کار را نخواهد کرد.

 قهرمان واقعی زندگی ِ ما که این قوت درونی را نثارمان می کند  که از سیاهچاله های بسیاری که در آنها گیر افتاده ایم، خارج شویم، خودمان هستیم. بله ، آن اراده آهنین، و ذهن روشن ِ راهنما در درون خود ماست؛ کافی است باور کنیم که این سخنان نه شعار که سرمنشأ قدرتی اند که می تواند دگرگون مان کند.

شما لایق بهترین ها، مستحق باارزش ترین ها هستید، چرا که از معدود افرادی هستید که در این روزگار ناصادق با خود صادقید.

فریدا کالو

 داخل گوگل شوید و سراغ کتاب ها، نشریات، کلاس ها و سمینارهای انگیزشی ِ مثبت فکر کردن را بگیرید؛ همه انها هر آنچه در توان دارند می گذارند تا به ما بگویند ذهن ما چطور کنترل زندگی ما را از طریق خوراکی که به آن می دهیم، به دست می گیرد. 

نشان مان می دهد چطور می شود روال تعداد بسیاری از چیزها را تحول داد؛ چطور می توان منقلب شد؟ چه طور می شود با قانون جذب برکت و بسیاری و نشاط را به سمت خود فرا خواند.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصادی، ورزشی، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری و تکنولوژی را در وب سایت خبری صبح زود دنبال کنید.

در واقع، اگر چیزی وجود داشته باشد که به گمان زیاد تا کنون همه به نحوی به آن پی برده اند، این است که انسان ها موجودات پیچیده ای می باشند که با احساسات شان هدایت می شوند و تحت سلطه قرار می گیرند. مغز ما مسئولیت مهم را بر مسئولیت می گیرد، ما را راهنمایی می کند، ما را از دوپامین، سروتونین و اکسی توسین مست می کند، و بعضی اوقات در این کشتی غرق شده شیمیایی که ما را در حالتی دائمی از غم و اندوه و بی دفاعی غرق می کند، به ما می پیوندد.

گروگان گیری عاطفی مانعی جدی در مسیر رشد شخصی

 هنگامی به احساسات مان اینقدر میدان می دهیم که کنترل کل زندگی مان را به دست بگیرند، ما را به نحوی در اسارت نگه می دارند و رشد و گسترش شخصی مجال عرض اندام اشکار نمی کند. هنگامی از نظر عاطفی به گروگان گرفته می شویم، احساسات منفی و هراس ها طوری احاطه مان می کنند که امکان حرکت به جلو عملاً وجود ندارد.  

برای مثال، شخصی را فکر کنید که هراس از ناکامی دارد، این هراس مانعی قوی برای نیل به اهداف بلندپروازانه است. در این سناریو، حالت عاطفی افراد مانع از رشدشان می شود، چون آنها به هراس و احساسات خود اجازه می دهند اعمال و تصمیمات شان را کنترل کنند. برای تسلط بر این ربایش ِعاطفی و ترقی رشد شخصی، امکان پذیر نیاز باشد که با هراس‌های خود مقابله کنید، احساسات منفی خود را به چالش بکشید، و برای عبور از این مانع ها عاطفی قدم‌هایی بردارید.

تسلط بر تعصب منفی مغز ما برای ترقی نوروپلاستیسیته مثبت آسان نیست. اول از همه، آسان نیست چون تعداد بسیاری از ما در مغز خود یک “مدیر اجرایی” داریم که معتاد به انتقاد از خود است و چندین دفعه و چندین دفعه بر روی همان ایده ها و نگرش های محدود کننده ای که مانع تحول ماست می چرخد. این همستر کوچک سر بازایستادن از روی چرخ ندارد.

اجازه ندهید افکار و سخنان منفی شما را بربایند!

به افکار منفی مجال ندهید

تعداد بسیاری از کارشناسان ِ حرکت انسانی این عمل رایج را “علتکودک” می نامند. یعنی لحظاتی وجود دارد که ما به سادگی اجازه می‌دهیم احساسات منفی مان ما را بربایند یا به گروگان بگیرند، تا وقتی که به نهایت ناپختگی مطلق برسیم. برای فهمیدن بهتر این نوشته، به یک مثال ساده فکر کنید: ما در عرصه کاری مان اشتباهی مرتکب می شویم و در پی  بی احتیاطی ما، دیگران متحمل صدمه می شوند..

ذهن ما بی وقفه با خود تکرار می کند : «من یک احمق هستم. من لایق این کار و موقعیت نبودم.» ؛ در این حالت مغز ما خود به خود با یادآوری اشتباهات قبل و همه مواردی که در آن سرزنش شده ایم، و خطایی کرده ایم و به ما حرف های اند تو بی اراعه هستی شرایط را برای مان بدتر می کند.

احساسات منفی و خود تخریب کننده  شما را روی چرخِ  همستر به دام می اندازند، چرخ همستر همان جایی است که احساسات منفی تشدید می شوند؛ اینقدر چرخ می خورند تا در پوسته حس بی دفاعی کامل فرو بروید. به جای این که به خود بگویید “من نادرست کردم، از آن درس می گیرم و فردا کارها را بهتر انجام می دهم”، صفت توصیفی “من یک احمق هستم” را برای خود به کار می برید.

اکنون، برای این که خود را به مدیر عامل واقعی مغزمان تبدیل کنیم، باید افسار فرآیندهای ذهنی را به دست بگیریم، انگار که رهبران واقعی هستیم و نه زیردست عواملی که ما را به سمت حس ناامنی و بی  دفاعی می کشانند. 

 بیایید اینقدر نقش ِ رسیدن به رؤیاهای مان را بازی کنیم تا سرانجام محقق شوند!



طوری حرکت کنید گویی می‌خواهید خودتان را قانع کنید که می‌توانید

اگر طوری حرکت کنیم یا حتی نقش بازی کنیم که انگار توانایی اش را داریم، می‌توانیم بر باورها و احساسات خود تأثیر بگذاریم. این مفهوم زیاد تر در روانشناسی و خودیاری به گفتن راهی برای تسلط بر شک و تردید به خود و تشکیل مطمعن به نفس به کار برده می شود. باید که اشتیاق نشان دهیم و با حرکت کردن به گونه ای که انگار از قبل موفق، با مطمعن به نفس یا توانمند هستیم، می توانیم کم کم خود را نسبت به توانایی ها و پتانسیل های خود قانع کنیم.

علوم اعصاب در فهمیدن این که چرا بعضی اوقات اوقات اجازه می‌دهیم احساسات منفی بر ما تأثیر بگذارند، پشتیبانی بسیاری می کنند. پژوهشهای صورت گرفته در عرصه علوم اعصاب حاکی از این می باشند که اگر آمیگدال، بخشی از مغز که مسئول پردازش احساسات، به اختصاصی هراس است، بیشتر از حد فعال شود، می تواند چندین دفعه و چندین دفعه علتایجاد حس هراس و اضطراب شود و ما را به سمت احساسات منفی بکشاند.

 مطالعات تازه در دانشگاه هاروارد نشان می دهد ربط مهمی  بین مخچه که در توانایی های حرکتی نقش دارد و ارامش عاطفی وجود دارد. این نشان می دهد که هماهنگی فیزیکی و تنظیم عاطفی ما امکان پذیر به هم مرتبط باشند؛ همین مطالعات بر تعامل پیچیده بین ازمایش ها فیزیکی و عاطفی ما پافشاری می کنند.

همانطور که می بینیم، مغز ما موجودی است که در آن احساسات قوت دارند و فرآیندهای ذهنی، چندین دفعه، بر پایه آن جریان دارند. داشتن یک نگرش منفعلانه در این موارد می‌تواند علتغفلت از خود و ناتوانی آشکار در مسئولیت نشاط خود شود.

چهار سوال برای پشتیبانی به ساختن مغزی انعطاف پذیرتر

من استحقاق اش را دارم که تا وقتی که وجود دارم، شاد و خوشحال زندگی کنم. فکر می کنید این یک شعار انگیزشی برگرفته از کتاب های ارزان قیمت تفکر مثبت است ؟ واقعا این طور نیست؛ این یک حقیقت است که مکانیسم‌های درونی عمیقی را در بر می‌گیرد که می‌توانیم با مطرح  چهار سوال ساده زیر به آن فکر کنیم: 

 

 بیایید اینقدر نقش ِ رسیدن به رؤیاهای مان را بازی کنیم تا سرانجام محقق شوند!

۱-    آیا من واقعاً این طوری هستم؟ 

فکر کنید مرتکب اشتباهی شده اید، و ناخودآگاه برمی گردید و به خود می گویید: ” واقعا که احمقی بیش نیستم”. مقداری درنگ کنید همین جا، درست در همین نقطه، یقه خودتان را بگیرید و از خود سوال کنید که ” آیا من واقعا احمق هستم؟ آیا سزاوار پیروزی نیستم؟” با خود صادق باشید و روی پاسخی که در نهایت شفافغیت و صداقت به خودنان می دهید فکر کنید. 

اگر خوب تأمل کنید به خودتان می گویید : ” حس احمق بودن، آنیْ و گذرا بودغ یقیناً که استحقاقش را دارم که بهتر عمل کنم و موفق شوم”.

۲- چه فردی یا چه چیزی مرا از رسیدن به آنچه آرزو می کنم باز می دارد؟

 هنگامی این سوال را از خود می‌پرسیم، باید کاملاً با خود صادق باشیم. زیاد تر اوقات به علت نگرش های محدود کننده خودمان است که عقب می مانیم؛ تنها مسئول این قضیه خود ِ ما هستیم.



3- همین الان، همین لحظه ای که در آن به سر می برم، چه احساسی دارم؟

 بیایید اینقدر نقش ِ رسیدن به رؤیاهای مان را بازی کنیم تا سرانجام محقق شوند!

۴- آیا این حس به من پشتیبانی می کند تا به آنچه می خواهم برسم؟

دو سوال آخر ربط نزدیکی با هم دارند. اگر همه روز حس هراس و ناامنی کنم، کاملاً آشکار است که هیچ زمان از سیاهچاله ای که در آن هستم بیرون نخواهم آمد.

با این حال، اگر تلاش کنم خود را قانع کنم که قوی و توانا هستم و لیاقت تحقق آرزوها و رؤیاهایم را دارم،گشایش اتفاق می افتد.

فقط با افکار قوی، روز به روز، درهای زمان های مجدد و مجدد به روی شما باز خواهد شد.

دسته بندی مطالب

اخبار کسب وکار ها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

خبرهای فرهنگی

اخبار پزشکی

اخبار فناوری