فیلم نامهنویسهایی که کارگردان شدند؛ از جیرانی تا قاسمخانی_صبح سریع
به گزارش صبح سریع
به گمان زیاد شما هم در نشستهای نقدوبررسی فیلمها و یا یادداشتهای منتقدان درمورد حالت سینمای ایران در دهههای تازه با این گزاره روبه رو شدهاید که مهمترین معضل سینمای ایران، نه تجهیزات فنی و چالشهای سختافزاری که فقدان فیلمنامه استاندارد است. این یقیناً مسئلهای نیست که تنها از بیرون صنف، فهمید کارکرد فیلمنامهنویسان باشد و کافیست پای درددلهای یکی از فیلمنامهنویسان استخواندار بنشینید تا از زبان او هم در جریان این حقیقت قرار بگیرید که متأسفانه تا این مدت که تا این مدت است، فیلمنامهنویسی بهگفتن یک حرفه جدا گانه و نیازمند تخصص، در فرآیند فیلمسازی در سینمای ایران به رسمیت شناخته نمیشود و اتفاقا زیاد از اهالی این صنف نسبت به اصرار گروهی از کارگردانان برای نگارش فیلمنامههای آثار خود معترض می باشند!
فارغ از این که چه مقدار به فیلمنامهنویسی در سینمای ایران دقت میشود، قسمت عمدهای از کارگردانان موفق سینمای ایران در جریانهای فکری گوناگون، جزو همین گروهی می باشند که فیلمنامه آثارشان را خودشان مینویسند و این میتوان مثال نقضی برای رد کردن همه آن اظهارنظرهای گله هایآمیز از سوی اهالی صنف فیلمنامهنویسی باشد!
فهرستی که برای پرونده امروز تدارک دیدهایم، میتوانست چهرههای فرد دیگر را هم در دل خود جای دهد؛ چرا که در واقع، مرز چندان روشنی بین تخصص فیلمنامهنویسی و کارگردانی در سینمای ایران، معین نیست و در مرور کارنامه فیلمسازان بسیاری میتوان توانایی فیلمنامهنویسی یافت، اما این ۹ نفر، در مقطعی از فعالیت حرفهای خود در سینما، هویتی کاملا شناختهشده و حتی معتبر در حوزه فیلمنامهنویسی داشتهاند و از این منظر بازخوانی تواناییشان را برای ورود به عرصه کارگردانی، خالی از لطف ندیدیم.
فریدون جیرانی – اولین توانایی کارگردانی؛ صعود
از سال ۶۰ و سپس از نگارش فیلمنامه «آفتابنشینها»، نام فریدون جیرانی در زمره نقلترین فیلمنامهنویسان اجتماعی در سینمای ایران قرار گرفت. او به پشتوانه فعالیتهای مطبوعاتی، قصهگویی را فراگرفته می بود و بعدها با نگارش فیلمنامههایی همانند «سناتور» و «گلهای داوودی» جایگاهش را تثبیت کرد.
«صعود» یکی از ناکامیخوردهترین فیلمها در کارنامه فریدون جیرانی است. فیلمی که اولین فیلم او در مقام کارگردان می بود. جیرانی یک دهه سپس از این فیلم، با کارگردانی «قرمز» یک دفعه درخشید و کارگردانی صاحب امضا در سینمای ایران شد.
جیرانی پیش از ورود جدی بهحوزه سینما، فعالیت مطبوعاتی را توانایی کرده و ردای خبرنگاری بر تن داشته است. همین سابقه، او را به یکی از چهرههای فعال در حوزه روزنامهنگاری سینمایی تبدیل کرد. او علاوهبر نشریاتی که سردبیری آنها را برعهده داشته، در عرصه برنامهسازی سینمایی هم تواناییهایی را به سرانجام رسانده است.
فریدون جیرانی امروز فراتر از فیلمنامهنویسی و کارگردانی، یکی از استوانههای فضای پژوهش و تاریخنگاری سینما محسوب میشود. چهرهای با شامه قوی در حوزه ژورنالیسم سینما که علاوهبر تسلط برای جزئیات تغیرات سینمای ایران در دورههای گوناگون، قوت تبیین و تحلیل آن را هم دارد.
علیرضا داوودنژاد – اولین توانایی کارگردانی؛ نازنین
داوودنژادها یک خانواده کاملا سینمایی می باشند که زنجیره فعالیتهای سینمایی در نسلهای جوانترشان هم منقطع نشده است. علیرضا داوودنژاد در ابتدای دهه ۵۰ و با نگارش «عطش» برای ایرج قادری، فعالیت در سینمای بدنه را اغاز کرد و بعدتر در مقام فیلمنامهنویس چند همکاری دیگر هم با ایرج قادری داشت.
برای فیلمنامهنویسی که در متن سینمای بدنه دهه ۵۰ فعالیت میکرد، نمیشد ورودی چندان متغیری را به عرصه کارگردانی، انتظار داشت. داوودنژاد با کارگردانی «نازنین» و «شاهرگ» در سال ۵۴ داخل این میدان شد اما بعدها به اعتبار فیلمهایی چون «جایزه»، «نیاز» و «مصائب شیرین» جایگاه خود را بهگفتن کارگردان تثبیت کرد.
از کارگردانانی است که تواناییهای متغیری را در عرصه منفعتگیری از ظرفیت بازیگران در فیلمهایش به ثبت رسانده و خودش هم بیرغبت به توانایی بازیگری نبوده است. «شنای پروانه» یکی از موفقترین حضورهای او در مقام بازیگر در سینمای ایران می بود.
این روزها در انتظار اکران آخرین یادگار تصویری فرزند فقیدش رضا داوودنژاد، یعنی «مصائب شیرین۲» است. این کارگردان و فیلمنامهنویس باسابقه سینمای ایران، این روزها بهگفتن بازیگر سریال «در انتهای شب» را هم در حال پخش در شبکه خانگی دارد.
سیروس الوند – اولین توانایی کارگردانی؛ فریاد زیر آب
از چهرههای برخاسته از سینمای دهه ۵۰ ایران است. فیلمنامهنویسی که اتفاقا جزو چهرههای پرکار در نیمه نخست دهه ۵۰ می بود و سهم اختصاصیای در نگارش فیلمنامههای اجتماعی داشت. او علاقهاش به دنیای کلمات و سابقه نگاه صدمهشناسانه به معضلات اجتماعی در دوره فعالیت مطبوعاتی را علت مهماش برای ورود به عرصه فیلمنامهنویسی میداند.
در میانه دهه ۵۰ و در دورهای که تا این مدت انقلاب به سرانجام نرسیده می بود، سیروس الوند اولین فیلم بلند سینمایی خود را با نام «فریاد زیر آب» کارگردانی کرد. فیلمی که نقشآفرینی داریوش اقبالی در آن، جهت شد در کانون دقت قرار بگیرد اما با ممیزی روبه رو شد! الوند سپس از انقلاب، گرایش پررنگتری به سمت کارگردانی اشکار کرد.
الوند پیش از ورود به فیلمنامهنویسی و کارگردانی، از منتقدان و نویسندگانی می بود که در نشریات سینمایی قلم میزد. او بعدها هم ارتباطش با دنیای مطبوعاترا قطع نکرد.
زمانها است که از آخرین فعالیت حرفهای سیروس الوند در سینما میگذرد. این کارگردان در اغاز دهه هفتم زندگی خود، ۶سال پیش فیلم «آنجا همان ساعت» را کلید زد که تا این مدت خبری از سرانجام آن نیست و به اکران درنیامده است.
رضا مقصودی – اولین توانایی کارگردانی؛ خجالت نکش
هر چند تحصیلکرده روزنامهنگاری است اما فعالیت حرفهایاش را با فیلمنامهنویسی در سینما اغاز کرد و اختصاصیترین همکاریهایش در همان سالهای ابتدایی ورودش به این میدان، با کمال تبریزی شکل گرفت. کارگردانی که فیلمهای موفقی همچون «لیلی با من است»، «شیدا» و «مهر مادری» را با فیلمنامههایی از رضا مقصودی روبه رو دوربین برد.
مقصودی برای نگارش فیلمنامه تحسینشده «لیلی با من است» سیمرغ بلورین جشنواره فجر را هم شکار کرد اما هیچگاه در سینمای ایران تبدیل به فیلمنامهنویسی پرکار نشد و بهنظر میرسد وسواس اختصاصیای برای همکاری با فیلمسازان داشت. احتمالا به همین علت در سال ۹۶ بالاخره تصمیم گرفت، خود ردای کارگردانی بر تن کند و «خجالت نکش» را روبه رو دوربین ببرد.
رضا مقصودی تمرکز مهماش بر فیلمنامهنویسی بوده و فعالیت جنبی فرد دیگر نداشته اما سپس از کارگردانی «خجالت نکش» سراغ سریالسازی هم رفت و سریال کمدی «دوپینگ» را در تلویزیون کارگردانی کرد.
او هم چنان شان یک فیلمنامهنویس را در سینمای ایران دارد و تا این مدت، وجهه کارگردانی در کارنامهاش چندان پررنگ نیست. تهیهکننده «خجالت نکش» به تازگی از گمان ساخت سریالی با این گفتن در شبکه خانگی حرف های است که میتواند تواناییای تازه برای مقصودی رقم بزند.
پیمان قاسمخانی – اولین توانایی کارگردانی؛ خوب، بد، جلف
یکی از بلندپروازترین فیلمنامهنویسان سینمای ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ محسوب میشود که توانایی نگارش فیلمنامههای آوانگاردی همانند «خانه سبز» در تلویزیون یا «من زمین را دوست دارم» در سینما را در کارنامه خود دارد. او همزمان با توفیق در طنزهای تلویزیونی همانند «شبهای برره» در سینما هم «مارمولک» و «سن پطرزبورگ» را نوشت تا جایگاهش بهگفتن فیلمنامهنویس تثبیت شود.
هر چند قاسمخانی در عرصه فیلمنامهنویسی تنها برای فیلم توقیفشده «مارمولک» سیمرغ گرفت اما آنقدر در این حوزه پرکار می بود که با تأخیر اسیر وسوسه کارگردانی شد. «خوب بد جلف» که ابتدا قرار می بود نسخهای سینمایی از سریال «پژمان» باشد، اولین فیلمی می بود که قاسمخانی در سال ۹۴ کارگردانی کرد.
قاسمخانی در همان سالهای اولیه فعالیت حرفهای، روبه رو دوربین هم رفت اما هیچگاه بازیگری پرکار نشد اما بازیاش در تک تواناییهای موفقی همانند «سنپطرزبورگ» بهشدت به چشم آمد و تحسین شد.
تا این مدت هم تعداد بسیاری لحظهشماری میکنند تا نام پیمان قاسمخانی را در مقام فیلمنامهنویس فیلم یا سریال تازهای ببینند. قاسمخانی استعدادی اختصاصی در عرصه فیلمنامهنویسی بهخصوص در حوزه کمدی دارد و این وجه از کارنامهاش مدام بر وجوه دیگر سایه انداخته است.
پیمان معادی – اولین توانایی کارگردانی؛ برف روی کاجها
فکر این که پیمان معادی وقتی از فیلمنامهنویسان سینمای بدنه بوده، مقداری دشوار است. در همان سالهای اولیه ورودش به میدان فیلمنامهنویسی، فیلمنامههای پرفروشی همانند «آواز قو» و «کما» را نوشت که اتفاقا با استقبال هم روبه رو شدند اما گویی خودش میدانست که نسبتی با سینمای تجاری ندارد و به همین علت با فیلمنامه «کافه ستاره» آرامآرام تحول میسر داد.
پیمان معادی این شانس را داشت که همزمان با توانایی فیلمنامهنویسی زمان همکاری بهگفتن بازیگر را با اصغر فرهادی بهدست آورد و همین همکاری نزدیک عرصهساز شکلگیری نگاهی متفاوت به سینما شد. معادی با «برف روی کاجها» کارگردانی را توانایی کرد و بعدتر فیلم «بمب یک عاشقانه» را هم ساخت.
وجود در ترکیب بازیگران «درمورد الی…» بهترین اتفاقی می بود که میتوانست مسیر ورود پیمان معادی به دنیای بازیگری را هموار کند و او در ادامه همین مسیر، تبدیل به یکی از موفقترین بازیگران سینمای ایران شده است. بازیگری که فعالیتهای بینالمللی هم داشته است.
با آخر «افعی تهران» اکنون نام پیمان معادی در زمره چهرههای موفق در شبکه نمایش خانگی هم قرار گرفته است. فیلمنامهنویس، کارگردان و بازیگری که باید چشم به راه استمرار درخششهایش باشیم.
محمدهادی کریمی – اولین توانایی کارگردانی؛ غیرمنتظره
پزشک است و علایق فلسفی هم دارد. او که فعالیت مطبوعاتی در حوزه سینما و نقدنویسی را هم توانایی کرده؛ در میانه دهه هفتاد و با نگارش فیلمنامه «ساغر» بهصورت رسمی فیلمنامهنویسی را اغاز کرد. او برای فیلمنامههایی همچون «مارال» و «آدمکش» جوایزی را هم پیدا کرده است.
با دقت به علاقههایی که از محمدهادی کریمی سراغ داشتیم، ورودش به عرصه کارگردانی با فیلم با مسمایی رقم خورد! فیلم «غیرمنتظره» واقعا تواناییای غیرمنتظره می بود که کریمی آن را در سال ۸۵ کارگردانی کرد. هانیه توسلی و شهاب حسینی، از بازیگران نقل این فیلم بودند.
اشاره کردیم که محمدهادی کریمی پزشک است و حوزه تخصصیاش چندان هنری نیست اما او تا به امروز هم کتاب شعر انتشار کرده و هم در راستای رفاقتی که با شهاب حسینی دارد، در اولین فیلم این بازیگر در مقام کارگردان یعنی «ساکن طبقه وسط» بازیگری را هم توانایی کرد.
او در سالهای تازه، کمکار شده است اما هویت کارگردانیاش، چیزی کم از اعتبار فیلمنامهنویسیاش ندارد. کریمی سپس از «غیرمنتظره» تا به امروز پنج فیلم دیگر را کارگردانی کرده که آخرین آنها «پسرکشی» با بازی ژاله صامتی می بود.
هادی مقدمدوست – اولین توانایی کارگردانی؛ سر به مهر
هر چند سابقه فعالیت جدا گانه در حوزه فیلمنامهنویسی برای کارگردانان دیگر نداشته اما همکاریهای مشترکش با حمید نعمتاله او را به یکی از فیلمنامهنویسان خوشقریحه تبدیل کرد. هادی مقدمدوست، اساسا علاقه و پیوستگی بسیاری با دنیای کلمات دارد و حتی نویسندگی برای مطبوعات را هم توانایی کرده است اما در عرصه فیلمنامهنویسی تواناییهای تحسینشدهای چون «حالت سفید» و «بیپولی» را در کارنامه دارد که برای دومی سیمرغ هم گرفت.
«سر به مهر» اولین فیلم بلند سینمایی در کارنامه هادی مقدمدوست است اما او پیشتر کارگردانی تلهفیلم را توانایی کرده می بود. مقدمدوست اولین فیلم خود را با فیلمنامهای به قلم خودش و با بازی درخشان لیلا حاتمی روانه پرده سینماها کرد.
هادی مقدمدوست پیش از فیلمنامهنویسی، توانایی دستیاری کارگردان را در کارنامه خود داشت و در فیلم «بوتیک» بهگفتن اولین فیلم بلند حمید نعمتاله، در مقام دستیار او را همراهی میکرد.
هم چنان میتوان او را یکی از متفاوتترین اساتید حوزه فیلمنامهنویسی به شمار آورد که همزمان کارگردانی سینما را هم توانایی میکند. فیلم «عطرآلود» دومین فیلم سینمایی جدا گانه در کارنامه مقدمدوست محسوب میشود که این روزها در حال اکران در سینماهاست.
اصغر عبدالهی – اولین توانایی کارگردانی؛ یک قناری، یک کلاغ
به گمان زیاد نام اصغر عبدالهی برای شما هم غریب است! اما او یکی از خوشسابقهترین فیلمنامهنویسان سینمای ایران است که برای «خانه خلوت» سیمرغ هم گرفته می بود و در نگارش فیلمنامه آثار خاطرهانگیزی هم شریک بوده است؛ از «بهخاطر هانیه» و «خواهران غریب» گرفته تا «مرسدس» و «عینک دودی».
عبدالهی که از میانه دهه ۶۰ داخل میدان فیلمنامهنویسی شده می بود، سپس از نزدیک به ۳دهه و با فاصلهای معنادار، اولین فیلم خود را به گفتن کارگردان روبه رو دوربین برد؛ «یک قناری، یک کلاغ» فیلمی سیاهوسفید با فضایی کاملا تجربی می بود که هنگامه قاضیانی و حبیب رضایی ایفاگر نقشهای مهم آن بودند.
در کنار فیلمنامهنویسی، عبدالهی از همان سالهای اولیه فعالیت سینمایی، دستیاری کارگردان را هم توانایی میکرد اما با اهمیت ترین مشغله او در کنار سینما، نویسندگی می بود و چند کتاب و مجموعه داستان به قلم او انتشار شده است.
این فیلمنامهنویس خوشسابقه وقتی در کانون دقت رسانهها قرار گرفت که چهره در نقاب خاک کشید؛ تنها چند سال سپس از تحقق آرزوی کارگردانیاش و اکران محدود «یک قناری، یک کلاغ» در گروه هنروتجربه، اصغر عبدالهی در زمستان سال ۹۹ دارفانی را وداع او گفت.
دسته بندی مطالب