چرا برخی با اشیاء سخن میزنند؟_صبح سریع
[ad_1]
به گزارش صبح سریع
شما هم تا اکنون حس کردهاید که برخی از چرخهای خرید فروشگاهها «شَل میزنند» و «غمگین» در گوشهای چشم به راه می باشند که فردی به سراغشان برود، اما به نظر میرسد که فردی به آنها علاقه ندارد؟ یا برای مثالً شده که با ماشینتان سخن بزنید و سپس از آنکه به مقصد میرسید به او بگویید: «فلان شخص…دستت درد نکنه، من سریع برمیگردم؟» یا هنگامی میخواستید شلوار جینی که سالها پوشیده بودید را دور بریزید «غمتان» نگرفت؟
به نظر میرسد که اتفاق «انسانزایی» و نشان دادن عواطف انسانی به اشیاء روزمره، اتفاقای همهگیر است و یقیناً دلایل علمی پشت آن خوابیده است.
دکتر ملیسا شپرد، روانپزشک در مریلند، میگوید: «بخشیدن ویژگیهای انسانی به اشیاء فاقد شعور میتواند بخشی از میل طبیعی انسان برای ربطجویی در زندگی روزمره باشد.»
«ما طوری برنامهریزی شدهایم که با دیگر انسانها ربط برقرار کنیم و بعضی اوقات اوقات این ارتباطات به چیزهای فرد دیگر تسری اشکار میکند که انسان نیستند. ما به گفتن انسان به جستوجو راههایی هستیم که بتوانیم جهان را معنی کنیم و یکی از سادهترین راهها برای فهمیدن جهان از طریق تواناییهایمان است.»
«نیازی نیست که زیاد دلواپس این اتفاق باشیم، مگر آنکه احساسات شدید باشند و در زندگی روزمره مداخله تشکیل کنند.»
انسانسازی از اشیاء خانه
شپرد میگوید، هنگامی با اشیاء بیجان همدردی میکنیم، انسانزایی میکنیم و رفتارها یا احساسات انسانی را به حیوانات یا اشیائی که نمی توانند همان عواطف را به ما نشان بدهند، نسبت میدهیم.
تا این مدت دقیقاً اشکار نیست که چرا انسانها این کار را انجام خواهند داد اما کارشناسان گمانهایی دارند. کیم اِگل، رواندرمانگر ازدواج و خانواده در کالیفرنیا، میگوید: «بعضی اوقات، احساسات به اشیائی منسوب میشود که آدمها برای زمان طویل آنها را داشتهاند و اکنون حس میکنند که این اشیاء یادگاری از قبل می باشند و دارای حس و یادآور روزگاری از زندگی آنها می باشند. »
«همه ما اشیائی داریم که قلبمان را به طپش میندازند. این امری طبیعی برای انسانها است…اما برخی آدمها به دلایلی این عواطف را بیشتر ابراز خواهند داد.»
برای مثال امکان پذیر آدمها احساساتی که وقتی خودشان توانایی کردهاند را به یک شیء فرافکنی کنند. همانند این که حس تنهایی را به شیئی که منزوی به نظر میرسد، نسبت بدهند. یا امکان پذیر علتش این باشد که فرد در بین انسانها رابطهای که انتظار داشته را به دست نیاورده است.
برخیها امکان پذیر فهمیدن نکنند که این آدمها چطور میتوانند احساسات انسانی را به چیزی که انسان و زنده نیست، نسبت بدهند. اما افرادی که طبق معمولً این عواطف را به اشیاء نشان خواهند داد، میگویند که این احساسات در سطح عواطف انسانی نیستند.
برای مثال وایلد یکی از این افراد است که به اشیاء اطرافش احساسات انسانی نسبت میدهد. او میگوید: «اینطور نیست که زندگی من کاملاً تحت تأثیر قرار بگیرد. زیاد سریع از ذهنم عبور میکند و برای مثال در یک لحظه دلم برای لباسم میسوزد و همه میشود. قضیه این است که چرا یک نفر باید دلش برای یک دست لباس بیجان بسوزد. »
وایلد میگوید: «احتمالا انسانزایی کردن من ناشی از فیلمهای مورد علاقه کودکیام باشند. برای مثالً فیلم «داستان اسباببازی» یا «زیبای خفته» که در آن چیزها جان اشکار میکنند. یا احتمالا ناشی از حس تنهایی و انزوای دوران کودکیام بوده که دوست ندارم هیچکس فرد دیگر این احساسات را توانایی کند.»
وایلد میگوید: «برخی زمانها فکر میکنم که همانند یک چرخدستی هستم که صدای جیر جیر میدهد، انگار که هیچفردی مراقبش نبوده است- نمیخواهم زیاد اوضاع را دراماتیک نمود بدهم. فکر میکنم احتمالا نیاز دارم یقین باشم که هیچفردی حس تنهایی نمیکند…این به موزی که روی پیشخوان تنها مانده نیز تسری اشکار میکند.»
شپرد میگوید یک حالت پزشکی به نام سندروم همراه وهمی وجود دارد که آدمهایی که گرفتارش می باشند به شکلی شدید نسبت به اشیاء عواطف انسانی ابراز خواهند داد اما این حالت زیاد نادرتر از انسانزایی معمولی است.
شپرد میافزاید، انسانزایی طبق معمولً در بیماران با کارکرد ذهنی و عصبی متفاوت از میانگین جمعیت مشاهده میشود که زیاد تر عواطف شدیدی نشان خواهند داد که میتواند زندگیشان را مختل کند.
اگر شخصی آنقدر احساسات شدیدی نسبت به اشیاء بیجان نشان دهد که ناچار شود برای پیشگیری از این عواطف از انجام فعالیتهایی دست بکشد، یا نتواند اشیائی را دور بیندازد چون حس میکند که این اشیاء حس دارند، باید پشتیبانی حرفهای بگیرد.
شپرد میگوید:
«زیاد تر اوقات این حرکت طبیعی است، و بعضی اوقات، مشخص می کند که شما زیاد راحت میتوانید با انسانها همدلی کنید. زیاد هم قشنگ است چون فکر میکنم به ما امکان میدهد با انسانها و اشیاء به طریقی ربط برقرار کنیم که اگر این حس را نداشتیم، نمیتوانستیم.»
حس همدردی با رباتها و هوش مصنوعی
رباتها، همانند مریخنورد ناسا، در زمره اشیاء بیجانی می باشند که زیاد راحت حس همدردی انسانها را جلب میکنند. در آگوست سال ۲۰۲۳، مریخنورد کنجکاوی، یکسال سپس از فرود پیروزیآمیزش، برای خودش آهنگ «تولدت مبارک» خواند و زیاد سریع این تولد، تنهاترین تولد در کهکشان توصیف شد. در فوریه سال ۲۰۱۹، هنگامی که اظهار شد مریخنورد آپورچونیتی مرده است، آخرین مطلب او به ایستگاه فضایی در ماه ژوئن سال ۲۰۱۸ اینطور ترجمه شد: «باتریم کمه و همهجا داره تاریک میشه!» کاربران رسانههای اجتماعی زیاد سریع به این اعلامیه با ابراز غم برای این ربات فضایی عکس العمل نشان دادند.
دکتر مرلین وی، روانپزشک و موسس رواندرمانی کلگرا در نیویورک، میگوید، به موازاتی که هوش مصنوعی بیشتر در زندگی روزمره ما ادغام میشود، تحقیقات میخواهند بدانند که آیا چتباتها هم میتوانند علتشوند که آدمها احساسات شبیهی که در رابطه دیگر انسانها وجود دارد را در رابطه آنها حس کنند.
بهطور میانگین، اگر رباتها ویژگیهای انسان-همانند همانند صورت، صدا یا زبان بدن انسانی داشته باشند، انسانها بیشتر گمان دارد که با آنها همدلی کنند.
از طرف دیگر، اگر رباتها شباهت بینقصی به انسانها داشته باشند، یک تاثییر متضاد با گفتن «دره وهمآور» تشکیل میکنند. این اتفاق، یک نوع حس معذبکننده و شگفت است که آدمها در عکس العمل به رباتهایی نشان خواهند داد که شباهت بینظیری به انسان دارند.
محققان تا این مدت دارند روی سویههای روانی هوش مصنوعی کار میکنند.
دسته بندی مطالب
[ad_2]