فرهنگ وهنر

چرا دختر چنگیزخان مغول می‌خواست «سی‌صد»نسخه شاهنامه را از بین ببرد؟_صبح سریع

[ad_1]
به گزارش صبح سریع

نمایش «سی‌صد» داستانی حماسی از امید و مقاومت مردمی است که زیر پوست استبداد، ققنوس‌وار سربرمی‌آورند، تولدی دیگر می‌گیرند برای زیستن در آزادی. «سی‌صد» نوشته محمد رحمانیان و کاری از سهراب پوناظری و بازی نوید محمدزاده، بهرام رادان، دلینا آرام، گوهر خیراندیش، بهرام افشاری که این روزها در کاخ سعدآباد روی صحنه است، عکسِ باشکوهِ تاریخ مردمان سرزمینی هفت‌هزارساله است که داستان‌شان توسط ابوالقاسم فردوسی در «شاهنامه» به نظم درآمده است.

فردوسی شخصیت اول و قهرمان مهم نمایش است که با کلماتش به نبردِ استبداد و فراموشی می‌رود.

او با ذکرِ ‌دعای داریوش بزرگ در کتیبه‌ بیستون، که حرف های می بود اهورامزدا این سرزمین را از «افترا»، «خشکسالی» و «دشمن» دور بدارد، مورد چهارمی هم به آن اضافه می‌کند و آن «فراموشی»است.

او با صدای بلند از هزار سال پیش، به مردمی که هزار سال سپس «شاهنامه»ی او را که سی سال رنج بُرد تا عجم را بدین زبان پارسی زنده نگه دارد، هشدار می‌دهد: «دور باد فراموشی از این مردم و سرزمین».

اینجاست که اهمیت نوشتن شاهنامه اشکار می‌شود و این که چرا آلتای دختر چنگیزخان مغول در تلاش می بود تا سی‌صد نسخه شاهنامه را از بین ببرد، و سپس سی‌صد جوانی که شاهنامه را از بر بودند. آلتای، «جامِ جم»ِ ایرانیان را در «شاهنامه» یافته می بود؛ کتابی می بود که روح و زبان ملی ایرانیان است و با هیچ شمشیر زهرآگینی نمی‌شود آن را نابود کرد. اما همانطور که پدرش چنگیز حرف های می بود «آمدیم، ماندیم، سوزاندیم، کشتیم، ماندیم»، او هم آمده می بود، مانده می بود، سوزانده می بود، کشته می بود و مانده می بود تا جامِ جم را از ایرانیان بگیرد و به جایش فرهنگ و نام و زبان مغولی بدهد.

اما این همه حقیقتِ دعوا مغول (و دیگر مهاجمان همانند اسکندر و عرب) به این سرزمین نیست؛ احتمالا از این زاویه است که نمایش «سی‌صد» اهمیت دوچندان اشکار می‌کند.

داستانی از امید و مقاومت و برخاستن از ققنوسِ ایران؛ همانطور که روحِ فردوسی در لحظه‌لحظه نمایش بر پهلوانان ایران حاکم است: از گُلشاه که از توس شهر فردوسی برمی‌خیرد و از شهرهای سوخته با مردمان آواره و مُرده عبور می‌کند تا برسد به شیراز، شهر پهلوان نامی «دارا» و دخترش «خورشید» تا همراه با آنها به نبرد علیه مغول برود؛ جایی‌که آلتای می‌خواهد تخت‌جمشید را ویران کند و جامِ جم ایرانیان را بسوزاند.

«سی‌صد» داستانِ حافظه جمعی مردمی است که از بعدِ‌هزارسال، تا این مدت در جست‌وجوی امید در کتابی می باشند با شصت‌هزار بیت، که در آن، هشت‌صد بار نامِ نامی «ایران» آورده شده است. به تعبیر دکتر شفیعی‌کدکنی، این کتاب «تاریخ ایرانیان» است و زبانی فصیح‌‌تر از شاهنامه نیست.

همین زبان فصیح و تاریخِ رفته بر این سرزمین است که «شاهنامه» را به تعبیر بهرام بیضایی «بزرگ‌ترین کتاب سیاسی» ایرانیان کرده است؛ کتابی که مشخص می کند چطور هربار افرادی می‌آیند و قولای خواهند داد برای بهبود عدل؛ و کم‌کم این قوت فاسد و تبدیل به چه گندی می‌شود و این تکرار و تکرار می‌شود و تا اکنون و امروز هم تکرار شده و می‌شود.

در این تکرارِ بی‌رحمانه تاریخ است که استبداد سربرمی‌آورد و ایرانیان هم یاد می‌گیرند یک زندگی دوم زیر پوست استبداد به وجود بیاورند؛ یک زندگی پنهانی برای ساختن حماسه‌ای دیگر در زندگی واقعی، آن‌طور که نمایش «سی‌صد»، شکوهِ آن را در رقص و نور و موسیقی برای مردمانِ هزارسال سپس از «شاهنامه» و «فردوسی» بازنمایی می‌کند.

دسته بندی مطالب

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها درباره انتخابات، سیاست، اقتصادی، ورزشی، حوادث، فرهنگ وهنر و گردشگری و تکنولوژی را در وب سایت خبری صبح زود دنبال کنید.

اخبار کسب وکار ها

خبرهای ورزشی

خبرهای اقتصادی

خبرهای فرهنگی

اخبار پزشکی

اخبار فناوری

[ad_2]

منبع