سه تیپ از مردانی که به درد زندگی نمی خورند_صبح سریع

نه مردان و نه زنان هیچ کدام کامل نیستند. تا رسیدن به کمال، الحق که راه درازی در پیش است. همه انسان ها عیب و نقص هایی دارند؛ چه زیاد افرادی که در جهت از بین بردن آنها می کوشند و چه زیاد افرادی که خود را عاری از هر ضعفی می پندارند.

لحظاتی در زندگی وجود دارد که حتی تحمل افرادی که دوست شان می داریم و دوست مان می دارند، دشوار است. با همه این احوال، برخی افراد ویژگی هایی دارند که به خصوص در یک رابطه عاطفی زیاد صدمه زننده است، و دیری نمی پاید که زندگی با این چنین افرادی سخت و طاقت فرسا می شود. 

دو حقیقت در منشأ این مشکل نهفته است؛ اول این که هیچ زمان نمی توان فردی را به طور کامل شناخت، و دوم این که آدم ها طی زمان تحول می کنند.

امکان پذیر در ابتدای رابطه مردی که برای زندگی انتخاب می کنید، همان شاهزاده نجیب و جذابی به نظر برسد که رویایش را داشته اید، اما با گذر زمان هر روز زیاد تر از پیش در کمال ناباوری از خود سوال کنید : کجا رفت آن مرد اصیل و نجیبی که روزهای اول، این چنین در کنارش حس خوشبختی می کردم؟

  یقیناً بنا بر همین دو حقیقت مذکور امکان پذیر حتی برعکس این روی دهد، در ابتدای رابطه، شما همسرتان را مردی خسته کننده  بینید که با وجودش حس ناامیدی به شما دست می دهد، اما با گذر زمان فهمید گنج پنهانی در او شوید که اصلاً انتظارش را نداشته اید. 

 

هنگامی عاشق می شویم، جز خوبی در معشوق نمی بینیم، او منحصر به فرد به نظر می رسد.

– خورخه لوئیس بورخس –

با این حال، آنچه مسلم است این است که برخی افراد اصولاً روش مناسبی برای ربط با دیگران ندارند. احتمالا آنها قادر به عشق ورزیدن نیستند، یا حتی نمی توانند دوست داشته شدن را تحمل کنند؛ احتمالا در برزخی از حس گناه، رنجش یا هراس یا مصائب کودکی خود گیر افتاده اند. در این اوقات، تا وقتی که معجزه ای رخ ندهد، رابطه لزوما به ناکامی ختم می شود. 

در ادامه سه نوع مردی را به شما معارفه می کنیم که بهتر است ، با آنها چشم به راه معجزه نباشید و فقط ازشان فاصله بگیرید!

مردانی که ارامش خلق ندارند

منظور مردانی است که در یک آن انگار که لطیف ترین و اصیل ترین مردان جهانند، عشق می ورزند، رفتاری مناسب دارند، از شما حمایتمی کنند و اما به ناگاه بدون هیچ توضیحی، بدون این که اصلاً چیزی پیش آمده باشد تبدیل به خشن ترین و آزارنده ترین مردان می شوند!

 امروز برای شما می میرند، و فردا بی هیچ دلیلی شما را طرد می کنند و می آزارند. هنگامی که خلق شان خوش است زیاد در عشق ورزی افراط می کنند و هنگامی که تحول می کنند پرخاشگر، فحاش و فریبکار می شوند. 

به طور کلی، این مردان تکانشی می باشند. بدون این که فهمید شوید یا بدانید چطور، نوعی ابهام در حرکت و کردارشان مشهود است، اصولاً تکلیف شما در برابرشان نامشخص است. 

هنگامی عشق می ورزند، واقعاً انگار که عاشق ترین مردان روی زمین می باشند و شما خوشبختی را در کنارشان توانایی می کنید. اما هنگامی هیولای درون شان آزاد می شود هراس و نفرت در شما به اوج می رسد، از این همه تحول هول برتان می دارد، انگار کس فرد دیگر است، شما هیچ زمان نمی توانید این تغییرات را در او پیش بینی کنید.

 

مردان از این نوع از نظر عاطفی تخلیه می شوند. آنها درگیری عمیقی با خود دارند که قادر به حل آن نیستند.  کاملاً خود محور می باشند، به همین علت است که  عواقبی را رفتارشان می تواند برای شما داشته باشد در نظر نمی گیرند. آنچه مسلم است این است که آن ها نه با شما و نه با هیچ کس دیگر آمادگی برقراری رابطه عاشقانه را ندارند.

 

مردانی که عادت به دروغگویی دارند

راه های بسیاری برای افترا گفتن وجود دارد که آشکار ترین آنها سخن بگویید کردن در رابطه حقایق یا موقعیت هایی است که هیچ زمان اتفاق نیفتاده اند. 

هنگامی که تظاهر می کنید با چیزی موافقید، اما قلباً ناموافق آن هستید؛ هنگامی تعهدی می دهیم که از عمل بدان طفره می رویم و امروز و فردا می کنیم؛ یا حتی هنگامی به ظاهر در شرایطی سر می کنیم و تاب می آوریم ولی با ان مخالفیم؛ همه این ها نوعی افترا گویی می باشند.

اگر در مرحله شناخت از یکدیگر قرار دارید، احتمالا سخت بتوان فهمید که نامزد مان افترا می گوید، اما هنگامی رابطه جدی شد، زیاد به هوش و زکاوت نیازی نیست، چرا که زیاد سریع افترا ها آشکار می شوند. 

به طور کلی، ما  دروغگو را نه از طریق افترا گفتن اش به ما، بلکه از طریق دروغگویی او به دیگران می شناسیم. در واقع، هنگامی که او این کار را با دیگران انجام می دهد، چرا با ما انجام ندهد؟ 

یقیناً بعضی اوقات هم برخی چنان زیرکانه و حرفه ای افترا می گویند، که تشخیص آن دشوار است. به این علت یکی از راه هایی که پشتیبانی می کند این افراد را بهتر بشناسیم، نوع رفتاری است که با دیگران دارند. 

مطمعن به مردی که افترا می گوید، خطاست. دیری نمی گذرد که خودمان را در مرحله ای می بینیم که داریم جاسوسی اش را می کنیم، چون اعتمادمان خدشه دار شده است و حس می کنیم حتی دارد به ما خیانت می کند. 

مردانی که شما را سرکوب می کنند

هنگامی زندگی با مردی را اغاز می کنید که مدام سرکوب تان می کند، انگار هر دم روی پوسته شکننده تخم مرغ قدم برمی دارید.  عموماً هر آنچه انجام می دهید، هر چه می گویید، کردار و رفتارتان بی وقفه نقد و نفی می شود.

این حرکت به اختصاصی در مردانی که ثروتمند می باشند، و زیاد تر خواهان فردی در کنارشان می باشند که مطیع باشد و دقیق مطابق نظر آنها حرکت کند، مشهودتر است. 

در کنار این چنین شرکای عاطفی ای همیشه حس می کنید مورد برسی قرار گرفته اید و بشیار تحقیر می شوید. هنگامی که ایده ای به نظرتان می رسد، قبل از این که آن را فی البداهه به زبان بیاورید و سپس با همفکری بپرورانیدش، باید  که هزار جور آن را مطابق سلایق همسرتان بالا و پایین کنید تا در نهایت نقد کمتری فهمید تان شود، پر آشکار است که در این چنین شرایطی ریشه خلاقیت شما می خشکد و از به زبان آوردن ایده های تان پشیمان می شوید. 

شما به مرور تبدیل به فردی می شوید که دائم ساکت است و چه بسا حرفی برای زدن برای تان باقی نمی ماند. 

در شدیدترین موارد، این مردان کنترل‌کننده و خودشیفته در نهایت به رو خشونت می آورند، چون هیچ زمان هم همه چیز و همه کس باب میل آنها نیست؛ و در این چنین شرایطی بیشترین سختی روانی شان را بر شریک زندگی شان می آورند. 

به همین علت است که آنها ارعاب را انتخاب می‌کنند، که می‌تواند شامل بازی‌های روان‌شناختی ظریف یا حتی عمل های مستقیم فیزیکی باشد. با این تیپ مردها  هیچ زمان نمی توانید خوشحال باشید! 

بعد لطفا قبل از آنکه شریک زندگی تان را انتخاب کنید، دقت کنید که دستکم شناختی نسبی از او به دست آورید.