آمار وزارت کار از رشد فقر مطلق مستأجران_صبح سریع
[ad_1]
به گزارش صبح سریع
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم, اکنون “مسکن” نقش بسزایی در زندگی تعداد بسیاری از خانوادهها دارد و به لحاظ تأثیرگذاری در سبد هزینه خانوارهای کم درآمد به خصوص دهکهای متوسط و پایین جامعه از اهمیت تعداد بسیاری برخوردار است.
به حرف های مقامات کارگری و فعالان حوزه کار، بیشتر از ۸۰درصد دریافتی کارگران را هزینههای مسکن و اجاره بها به خود تعلق میدهد و از این جهت مسکن یکی از دغدغههای اساسی مردم به اختصاصی قشر کارگری به حساب می اید.
به تازگی وزارت کار گزارش سیاستی سوم وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با نوشته از بین بردن فقر مسکن در سرزمین، لزوم اجرای ترکیبی از سیاستهای مختصرزمان و طویل مدت با پافشاری بر ویژگیهای مکانی و جمعیتی انتشار شد.
این گزارش سیاستی به این شرح است:
در حد فاصل سالهای ۱۳۹۵تا ۱۴۰۱، تعداد خانوارهای مستأجر دچار فقر در سرزمین رشدی ۴۸ درصدی داشته است. در سال ۱۴۰۱، بیشتر از یک میلیون خانوار مستأجر دچار فقر در مناطق شهری (۸۲ درصد)، درآمدی کمتر از خط فقر داشته و ۲۳۳ هزار خانوار (۱۸ درصد) با اضافه شدن هزینه فراهم مسکن استیجاری به سبد هزینه آنها، دچار فقر شدهاند. در روستاها گروه اول معادل ۷۵ هزار خانوار (۷۱ درصد) و گروه دوم، معادل ۳۱ هزار خانوار (۲۹ درصد) بودهاند.
با دقت به این که تنها ۸ درصد از خانوارهای مستأجر دچار فقر در روستاها سکونت دارند، فقر مستأجران را زیاد تر میتوان اتفاقای شهری دانست؛ در روبه رو، محرومیت مسکونی که با ویژگیهای کالبدی مسکن تعریف میشود، چهرهای روستایی دارد. بهطوریکه در سال ۱۴۰۱، ۴۸ درصد (۲ میلیون خانوار) از خانوارهای دچار محرومیت مسکونی در مناطق شهری و ۵۲ درصد (۲.۲ میلیون خانوار) در مناطق روستایی سکونت داشتهاند. حالت فقر و محرومیت مسکن در استانهای گوناگون نیز متفاوت است. برای مثال، در استانهایی چون البرز و قم، ۱۰۰ درصد مستأجران به علت درآمد نامکفی دچار فقر می باشند، و در استانهای کردستان و آذربایجان غربی نرخ فقر ناشی از هزینههای فراهم مسکن استیجاری بالاست (۴۶ و ۳۸ درصد). این چنین با وجود اسکان بیشترین تعداد خانوار مستأجر دچار فقر در استان تهران، نرخ محرومیت مسکونی در این استان پایین و تنها ۵ درصد است. درحالیکه این نرخ در استانهایی همانند سیستان و بلوچستان نزدیک به ۶۰ درصد است.
در ایران، تا کنون سیاستهای بسیاری برای فراهم مسکن برای خانوارهای دچار فقر اجرا شده است. این سیاستها طیف متنوعی را از پروژههای پرهزینهای چون مطرح مسکن مهر یا احداث شهرهای تازه تا مطرحهایی چون تعیین سقف اجارهبها و اعطای وام ودیعه مسکن در سالهای تازه در برمیگیرند. بااینحال نتایج بازدیدها مشخص می کند که هیچیک از این مطرحها نتوانستهاند مشکل فقر مسکن در سرزمین را از بین بردن کنند.
گزارش حاضر با بازدید آمارها و ویژگیها فقر و محرومیت مسکن در سرزمین، نظر میدهد که اجرای هر نوع سیاستی در حوزه مسکن باید مبتنی بر بر نیازسنجی مسکونی خانوارهای دچار فقر و محرومیت و ویژگیهای مکانی محل اسکان آنها باشد. بهگفتن مثال، برای از بین بردن فقر مسکن در شهرها برتری بایستی با اجرای سیاستهای مختصرمدتی در عرصه فراهم هزینه مسکن استیجاری همانند پشتیبانیهای بلاعوض مسکن، کنترل اجارهبها و بستههای حمایتی برای فراهم اقلام الزامی باشد. در حالیکه در روستاها میتوان تمرکز را بر سیاستهای طویل مدتتری چون ساخت و بهسازی مسکن قرار داد.
این چنین با دقت به تفاوتهای استانی در عرصه فقر و محرومیت مسکن باید نگاهی اختصاصی به هر استان داشت. با ترسیم نقشه فقر و محرومیت مسکن در استانهای سرزمین به تفکیک شهرستان، میتوان این تفاوتها را در سیاستگذاریها لحاظ کرد.
در این گزارش با بازدید آمارها و ویژگیهای فقر و محرومیت مسکن در سرزمین نظر شده که اجرای هر نوع سیاستی در حوزه مسکن باید مبتنی بر نیازسنجی مسکونی خانوارهای دچار فقر و محرومیت و ویژگیهای مکانی محل اسکان آنها باشد. به گفتن مثال، برای از بین بردن فقر مسکن در شهرها، برتری باید با اجرای سیاستهای مختصرمدتی در عرصه فراهم هزینه مسکن استیجاری همانند پشتیبانیهای بلاعوض، مسکن، کنترل اجارهبها و بستههای حمایتی باشد.
برای فراهم اقلام الزامی باید در حالی که در روستاها میتوان تمرکز را بر سیاستهای طویل مدتتری چون ساخت و بهسازی مسکن قرار داد. این چنین با دقت به تفاوتهای استانی در عرصهٔ فقر و محرومیت مسکن، باید نگاهی اختصاصی به هر استان داشت. با ترسیم نقشه فقر و محرومیت مسکن در استانهای سرزمین به تفکیک شهرستان، میتوان این تفاوتها را در سیاستگذاریها لحاظ کرد.
دسترسی به مسکن مناسب و استطاعتپذیر یکی از چالشهای مهم پیشاروی خانوارهای مستأجر، به اختصاصی خانوارهای کمدرآمد است.
در این گزارش، با بازدید دو شاخص در عرصه فقر مسکن، تصویری از حالت فقر و محرومیت مسکونی در سرزمین اراعه شده نخست شاخص فقر در بین خانوارهای مستأجر که شامل دو وجه است ؛ برآورد تعداد خانوارهایی که به علت درآمد نامکفی دچار فقر مطلق می باشند و برآورد تعداد خانوارهایی که درآمدشان از خط فقر زیاد تر است، اما به علت هزینههای فراهم مسکن استیجاری دچار فقر مطلق می باشند.
و شاخص دوم ، شاخص محرومیت مسکونی که به ابعاد کالبدی مسکن و مطلوب یا نامطلوب بودن آن میپردازد و شامل دو شاخص است؛ محرومیت مسکونی: واحد مسکونی یکی از چهار مورد آب لولهکشی، حمام، اسکلتبندی مناسب و فضای کافی (حداقل ۱۲ مترمربع) را نداشته باشدو محرومیت مسکونی شدید: واحد مسکونی حداقل دو مورد از چهار مورد آب لولهکشی، حمام، اسکلتبندی مناسب و فضای کافی (حداقل ۱۲ مترمربع) را نداشته باشد.
در بخشی از این گزارش به حالت خانوارهای مستأجر دچار فقر مطلق در کل سرزمین پرداخته شده و آمده است:در سال ۱۴۰۱، ۳۷ درصد (۱.۴۳ میلیون خانوار از کل خانوارهای مستأجر سرزمین (۴.۴۶ میلیون خانوار) دچار فقر مطلق بودهاند. نرخ فقر مستأجران نسبت به سال ۱۴۰۰ تحول محسوسی نداشته، اما تعداد خانوارهای دچار فقر به ۲۱ هزار خانوار افزایش یافته است. از کل خانوارهای مستأجر دچار فقر مطلق، ۸۲ درصد (۱/۱۷ میلیون خانوار) به علت درآمد نامکفی دچار فقر بودهاند و ۱۸ درصد (۲۶۵ هزار خانوار) به علت هزینههای فراهم مسکن استیجاری.
حالت خانوارهای مستأجر دچار فقر مطلق در مناطق شهری و روستایی در سال ۱۴۰۱ مشخص می کند که از کل خانوارهای مستأجر دچار فقر مطلق، ۹۲ درصد (۱/۳۲ میلیون خانوار) در مناطق شهری و ۸ درصد (۱۰۶ هزار خانوار) در مناطق روستایی سکونت داشتهاند.
در شهرها، ۸۲ درصد از خانوارها (۱/۰۹۵ میلیون خانوار) به علت درآمد نامکفی دچار فقر می باشند و ۱۸ درصد (۲۳۳ هزار خانوار) به علت هزینههای فراهم مسکن استیجاری. این نرخ برای مناطق روستایی به ترتیب ۷۱ درصد (۷۵ هزار خانوار) و ۲۹ درصد (۳۱ هزار خانوار) میباشد.
حالت خانوارهای مستأجر دچار فقر مطلق در سطح استانی در سال ۱۴۰۱ مشخص می کند که بیشترین تعداد خانوار مستأجر دچار فقر مطلق در استان تهران با ۳۵۲ هزار خانوار و کمترین تعداد در استان ایلام با ۵ هزار خانوار برآورده شده است. در عین حال، بیشترین نرخ فقر مربوط به استان کرمان (۵۵ درصد) و کمترین نرخ فقر مربوط به استان زنجان (۱۸ درصد) بوده است.
در سال ۱۴۰۱، نرخ محرومیت مسکونی ۱۶ درصد (۴/۲ میلیون خانوار) و تعداد افراد دچار محرومیت مسکونی در سرزمین در نزدیک به ۱۵/۱ میلیون نفر بوده است. ۴۸ درصد (۲ میلیون خانوار) از این خانوارها در مناطق شهری و ۵۲ درصد (۲/۲ میلیون خانوار) در مناطق روستایی سکونت داشتهاند. این چنین، نرخ افراد دچار در محرومیت مسکونی در مناطق شهری ۱۲ درصد (۷/۵ میلیون نفر) و در مناطق روستایی ۳۷ درصد (در نزدیک به ۷ میلیون و ۵۶۶ هزار نفر) بوده است.
در سال ۱۴۰۱، بیشترین نرخ محرومیت مسکونی از حیث خانوار در استان سیستان و بلوچستان (۵۸ درصد) و کمترین نرخ در استان سمنان (۲/۷ درصد) بوده است. بیشترین تعداد خانوار دچار محرومیت مسکونی نیز در استان سیستان و بلوچستان، در نزدیک به ۴۶۰ هزار خانوار، معادل و کمترین خانوارهای دچار این نوع از محرومیت در استان ایلام، در نزدیک به ۵ هزار خانوار سکونت داشتهاند.
در سال ۱۴۰۱، نرخ محرومیت مسکونی شدید ۲/۲ درصد (۵۷۱ هزار خانوار) و تعداد افراد دچار محرومیت مسکونی شدید ۲/۳ میلیون بوده است. ۲۳ درصد (۱۳۲ هزار خانوار) از این خانوارها در مناطق شهری و ۷۷ درصد (۴۳۷ هزار خانوار) در مناطق روستایی سکونت داشتهاند. نرخ محرومیت مسکونی شدید در مناطق شهری ۰/۷ درصد (۱۳۲ هزار خانوار) بوده و در مناطق روستایی ۷/۵ درصد بوده است.
در سال ۱۴۰۱، بیشترین نرخ محرومیت مسکونی شدید از حیث خانوار در استان سیستان و بلوچستان (۳۱/۸ درصد) و کمترین نرخ در استان سمنان (۱ درصد) بوده است. بیشترین تعداد خانوار دچار محرومیت مسکونی شدید نیز در استان سیستان و بلوچستان (۲۴۹ هزار خانوار) و کمترین تعداد خانوارهای دچار این نوع از محرومیت در استان سمنان (۱۷۱ خانوار) سکونت داشتهاند.
متن کامل گزارش را ببینید.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع