مروریبر هفت نقش ماندگار کارنامه فریبرز عرب نیا به بهانه برگشت به سرزمین؛ سلطانی که مختار شد…._صبح سریع
[ad_1]
به گزارش صبح سریع
فریبرز عرب نیا همزمان خبر از توافق ناتمامش برای ایفای نقش «رستم» هم داد اما نفس برگشت او به ایران اتفاقی مبارک است که به بهانه آن به خاطرهبازی با کارنامهاش پرداختهایم.
«خوشحالم و میخواستم شما را هم در این خوشحالی شریک کنم» فریبرز عربنیا که قرار است سپس از قریب به یک دهه به سرزمین بازگردد، با انتشار کردن ویدئویی مختصر به خوبی حس و حالش از این تصمیم و این اتفاق را عیان کرد. او بازیگری مهم در سینما و تلویزیون ایران به حساب می اید که به درستی میداند کم نیستند مخاطبانی که از شنیدن خبر بازگشتش به سرزمین، به اندازه خود او، خوشحال خواهد شد.
یقیناً که این برگشت میتوانست رنگ و لعاب دلنشینتری داشته باشد اگر توافقات برسر ایفای نقش رستم که عربنیا برای اولینبار در همین ویدئو از آن سخن بگویید کرده است، بهقوت خود باقی میماند و میدانستیم که قرار است سپس از مختار، این بازیگر را در قامت یکی از قهرمانان اسطورهای ایرانزمین به تماشا بنشینیم. حیف که این توافق حاصل نشد و اکنون باید چشم به راه بمانیم و ببینیم بعد از برگشت به وطن، عربنیا با کدام فیلم و یا سریال قرار است به عرصه بازیگری بازگردد.فارغ از آنچه در ادامه رخ خواهد داد اما انتشار کردن همین ویدئوی مختصر و این که میدانیم یکی از موفقترین بازیگران سینمای ایران تصمیم برگشت به سرزمین را دارد، بهانه کافی برای این خاطرهبازی شد؛ مروریبر هفت نقشآفرینی فریبرز عربنیا داشتیم تا بگوییم چرا هم از این خبر برگشت، خوشحالیم.
علی یزدانی| ضیافت | ۱۳۷۴
عربنیا با درخشش در فیلم «ضیافت» خودش را در قامت یک نقس مهم معارفه کرد.
«رفاقت» یکی از مضامین کلیدی در دنیای شخصی مسعود کیمیایی، کارگردان قدیمیکار سینمای ایران است که پیشتر در پرونده مربوط به روز جهانی رفیق، به ویژگیهای آن اشاره کردیم. یکی از فیلمهای نوستالژیک و محبوب این کارگردان که فراتر از حواشیاش، تا این مدت هم در حافظه سینمادوستان جایگاهی قابلدقت دارد، فیلم «ضیافت» است. فیلمی که در کنار فریبرز عربنیا بازیگران فرد دیگر همچون پارسا پیروزفر، حسن جوهرچی، رامین پرچمی و بهزاد خداویسی هم نقشآفرینیهای ماندگاری در آن داشتند.
درمورد فیلم؛ داستان فیلم «ضیافت» درمورد یک قرار دوستانه است. گروهی از دانشآموزان یک دبیرستان بعد از پایان تحصیل با یکدیگر همقسم خواهد شد که سالها سپس در تاریخی معین در کافه همیشگی دورهم جمع شوند تا از زندگی و سرنوشت یکدیگر باخبر شوند. در روز موعود، همه میآید و هر یک قصهای را پشتسر گذاشته که برای دیگران شنیدنی است. بهخصوص که در فاصله این دو مقطع، سرزمین یک انقلاب را پشتسر گذاشته است. یکی در این بین غایب است و همین جرقهای میشود تا رفاقت به بین بیاید و دوستان پیگیر حل مشکل دوست خود شوند.
درمورد نقش؛ یکی از رفقای این جمع «علی یزدانی» است که ایفای نقش آن را فریبرز عربنیا برعهده دارد. رامین شریفی با بازی بهزاد خداویسی هم همان رفیق غایب در موعد قرار است. علی هنگامی فهمید مشکل بهوجود آمده برای رفیق خود میشود راهی میشود تا رامین را نجات دهد. رامین یک وکیل است که پایش به یک پرونده پیچیده فساد باز شده و اکنون فراری است. علی که با پیشرفت داستان فهمید جایگاه امنیتی او هم میشویم باید رفیق خود را از منجلاب نجات دهد. فریبرز عربنیا در قامت این نقش، حضوری بهیادماندنی در «ضیافت» دارد.
سلطان | سلطان | ۱۳۷۵

نقش «سلطان» یکی از نقاط عطف کارنامه فریبرز عربنیا ست.
یک سال سپس از «ضیافت» می بود که مسعود کیمیایی یکی دیگر از فیلمهای خاطرهساز خود در دهه هفتاد را به سرانجام رساند. فیلم «سلطان» در سال ۷۵ ساخته شد و در کنار فریبرز عربنیا که ایفای نقش مهم را برعهده داشت، هدیه تهرانی را با نقش «مریم کوهساری» به سینمای ایران معارفه کرد. حسن جوهرچی و پولاد کیمیایی از دیگر بازیگران این فیلم بودند.
درمورد فیلم؛ داستان فیلم «سلطان» از یک سرقت اغاز میشود. جیببر خردهپایی به نام ناصر بلبل کیف مریم را که حاوی اسناد و مدارک مربوط به ۵۰۰ متر از یک باغ است، در فرودگاه از او میدزدد. مریم همه تلاش خود را میکند که ردی از این سارق اشکار کند و در همین مسیر با سلطان که همخانه ناصر است آشنا میشود. دلبستگی بین سلطان و مریم، مسیری متفاوت را برای آنها رقم میزند.
درمورد نقش؛ فریبرز عربنیا در این فیلم ایفاگر نقش «سلطان» است. کاراکتری که سپس از داغ یک دوست نزدیک، سالها هیچ رفیقی نداشته و بهواسطه همین فقدان، زندگی فردی و تکنفره را به ربط با دیگران ترجیح میدهد. عشق اما معادلات او را برهم میزند. سلطان هنگامی با مریم روبه رو میشود، از غار تنهاییاش بیرون میآید و حتی به مرحله عصیان میرسد. فریبرز عربنیا آنقدر در این نقش خوش درخشید که تا سالها با نام «سلطان» در بین فیلمبازها و سینمادوستان شناخته میشد و سکانس گریه عربنیا روی موتور بهگفتن یکی از عاشقانهترین سکانسهای سینمای دهه هفتاد در ذهنها ماندگار شد.
محمود بصیرت | شوکران | ۱۳۷۷

محمود بصیرت در فیلم «شوکران» یکی از نقشهای پیچیده و سخت کارنامه عربنیا ست.
فقط دو سال سپس از درخشش زوج فریبرز عربنیا و هدیه تهرانی در فیلم «سلطان»، بهروز افخمی برای یکی از با اهمیت ترین فیلمهای کارنامه خود، از آن دو دعوت به همکاری کرد. فیلم «شوکران» یکی از فیلمهای جسورانه و ساختارشکن سینمای ایران در نیمه دوم دهه هفتاد محسوب میشد که بهواسطه پرداختن به سوژه حساس صیغه و ازدواج موقت، با عکس العملهای بسیاری از سوی گروههای گوناگون هم روبه رو شد.
درمورد داستان؛ تصادف یک مهندس تبدیل بستری شدن او در بیمارستان میشود و اکنون محمود بصیرت بهگفتن یکی از دوستان و همکاران نزدیک او در شرکت، باید پیگیر کارهای مربوط به درمان او در بیمارستان شود. محمود در همین موقعیت با سیما ریاحی که پرستاری مهندس را برعهده دارد، آشنا میشود. ازدواج موقت محمود و سیما خط مهم داستان «شوکران» را شکل میدهد؛ ازدواجی که تبدیل پشیمانی محمود از این رابطه میشود و بعدتر با خبر باردار شدن سیما، بحران را به اوج میرساند و سرانجامی تراژیک را برای آنها رقم میزند.
درمورد نقش؛ محمود بصیرت، هم از منظر موقعیت اجتماعی و هم از منظر موقعیت خانوادگی فردی موفق بهشمار میرود که اکنون بهواسطه یک تصمیم، زندگی روزمرهاش با چالش و بحران روبه رو شده است. فریبرز عربنیا هم در فراز دلبستگی محمود به سیما و هم در فرازهای مربوط به پشیمانی این کاراکتر و تلاش برای دور کردن تهدید سیما از خانوادهاش، نقشآفرینی فوق الاده دارد. یکی از بهیادماندنیترین لحظات فیلم هم مربوط به پلان پایانی و نگاه بهتزده محمود به خودرویی است که در اتوبان تصادف کرده و شعلههای آتشش سیما را در بغل گرفته است.
رسول | رنگ شب | ۱۳۷۹

عربنیا در «رنگ شب» نقش یک قاتل سریالی را بازی کرد.
محمدعلی سجادی از کارگردانان پرکار و موفق در دهه ۶۰ می بود که فیلمهای شاخصی همانند «بازجویی یک جنایت» و «شیفته» را هم در کارنامه خود داشت. او در سال ۷۹ فیلم «رنگ شب» را بر پایه فیلمنامهای به قلم خودش روبه رو دوربین برد تا یکی از جنجالیترین فیلمهای آخر دهه ۷۰ را به نام خود ثبت کند. فیلمی که داستانی بهشدت تلخ داشت و برخی حتی آن را متهم به سیاهنمایی کردند اما از سوی منتقدان موردتوجه قرار گرفت.
درمورد داستان؛ رسول رانندهای است که در یک شب با زنی تصادف میکند. زن را به بیمارستان منتقل میکند و هنگامی فهمید فراموشی زن میشود او را برای پرستاری به خانه خود میبرد. همسر رسول هم به او پشتیبانی میکند تا زن غریبه درمان شود. وجود این زن به همراه بچهاش در خانه رسول اما آرامآرام تبدیل به بحران میشود چراکه زن غریبه مدعی میشود همسر رسول بوده و فرزندی که به همراه دارد از اوست! کار به شکایت میکشد و هنگامی دادگاه حکم به آزمایش میدهد، کاشف به عمل میآید که رسول اساسا توانایی بچهدار شدن ندارد. این اغاز بحرانی تازه در زندگی شخصی رسول است، چرا که او نسبت به فرزندی که از همسر خود دارد، مشکوک میشود!
درمورد نقش؛ فریبرز عربنیا در کارنامه بازیگری خود نقشهای منفی و مثبت بسیاری را توانایی کرده اما نقش رسول یکی از خاصترین تواناییهای او محسوب میشود. کاراکتری که در اغاز فردی معمولی محسوب میشود اما در فرآیند روبه رو با سلسله مشکلاتهایی که در زندگیاش پشتسر میگذارد کینهای عمیق از زنان به دل میگیرد و تبدیل به یک قاتل زنجیرهای میشود. عربنیا در این فیلم بهخوبی چالشهای درونی و در همشکستن مردانگی رسول را بهعکس درآورده است.
نادر | عطش | ۱۳۸۱

«عطش» یکی از کارهای تجاری خوب کارنامه عربنیا ست.
محمدحسین فرحقسمت از تهیهکنندگان پرکار و اثرگذار سینمای ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ می بود که در اغاز دهه ۸۰ برای اولینبار خودش پشت دوربین قرار گرفت و با «عطش» کارگردانی سینما را هم توانایی کرد. فیلمی که به قاعده دیگر فیلمهای شاخص شرکت پویافیلم، بر پایه قواعد گیشه و جذب مخاطب به تشکیل رسید اما داستان پرکشش و شخصیتهای دلنشین، جایگاهی نزدیک به آن بخشید.
درمورد داستان؛ داستان فیلم «عطش» درمورد سه رفیق است که تصمیم به همدستی با یکدیگر برای سرقت از یک طلافروشی میگیرد. قسمت عمدهای از روایت فیلم هم معطوف به دقایق التهاب سرقت و تعلیق مربوط به آن است اما داستان وقتی اوج میگیرد که سپس از توفیق در سرقت، اکنون سه کاراکتر مهم نسبت به پولی که پیدا کردهاند، طمع اشکار میکنند و تصمیم به کلاه گذاشتن بر سر یکدیگر میگیرند. هر سه رفیق هم در این مسیر سرنوشتی تراژیک اشکار میکنند.
درمورد نقش؛ شخصیت مهم فیلم که فریبرز عربنیا هم نقش آن را ایفا کرده، نادر است. نادر تازه از زندان آزاد شده و اساسا نظر مهم سرقت را هم او به دو دوست خود یعنی اشکان با بازی بهران رادان و کوروش با بازی شهرام حقیقتدوست، میدهد. عربنیا که از نظر فیزیک بدنی بازیگری قابل برای فیلمهای پلیسی هم محسوب میشود در سکانسهای اکشن «عطش» خوش میدرخشد و در لحظات احساسی مربوط به تقابل با دوستانش هم بهخوبی میتواند شمایل یک رفیق زخمخورده را به عکس درآورد.
مختار ثقفی| مختارنامه | ۱۳۹۰

عربنیا با ایفای نقش «مختار ثقفی» در سریال «مختارنامه» به اوج محبوبیت رسید.
احتمالا خاطره مختار برای ما از ابتدای دهه ۹۰ اغاز شود اما برای بازیگر این نقش، عمری قریب به دو دهه اشکار کرده است. فریبرز عربنیا از ابتدای دهه ۸۰ تصمیم به همکاری با داود میرباقری در پروژه بزرگ «مختارنامه» گرفت و بیشتر از یک دهه از فعالیت حرفهای خود را صرف خلق یکی از با اهمیت ترین شخصیتهای ماندگار در کارنامه بازیگریاش کرد. نقشی که در نگاه مخاطبان عام، تا این مدت هم عربنیا در سایه آن قرار دارد و فراموش نشده است. در کنار عربنیا نقشآفرینی بازیگرانی چون رضا کیانیان، فرهاد اصلانی، رضا رویگری، مهدی فخیمزاده، ژاله علو و تعداد بسیاری دیگر از بازیگران جوان و پیشکسوت در این سریال، ماندگار شده است.
درمورد داستان؛ داود میرباقری که این روزها دچار با اهمیت ترین پروژه تاریخی کارنامه خود یعنی «سلمان فارسی» است، بیشتر از دو دهه پیش هنگامی نظر ساخت این سریال را به مدیران تلویزیون داد، با یک شرط روبه رو شد و آن این که اگر میخواهی سریالی درمورد «سلمان» بسازی، ابتدا باید قیام مختار را روایت کنی. دلبستگی میرباقری به سلمان هم به حدی می بود که شرط را پذیرفت و یک دهه از عمر خود را صرف به سرانجام رساندن «مختارنامه» کرد. سریالی که اکنون تبدیل به یکی از ارزشمندترین داراییهای تلویزیون ایران برای پرداختن به تاریخ کربلا و قیام امام حسین(ع) شده است و از معدود تولیداتی که مخاطبان هم چنان از بازپخش آن در ایام محرم، استقبال میکنند.
درمورد نقش؛ فریبرز عربنیا وقتی که ایفای نقش مختار را پذیرفت، بهخوبی میدانست که باید همه فعالیتهای حرفهای خود را برای به بار نشستن این پروژه، متوقف کند. او بیشتر از یک دهه انرژی گذاشت تا به پشتوانه متن و هدایت داود میرباقری، شمایل یک قهرمان آرمانخوان و منتقم را در قاب تلویزیون به عکس درآورد. یکی از با اهمیت ترین امضاهای عربنیا در ایفای این نقش، ضرباهنگ کلام و بازیهای دیدنی با چشمها می بود که در حافظهمان ماندگار شده است.
مصطفی چمران| چ | ۱۳۹۲

بازی در نقش شهید «چمران» از آخرین کارهای سینمایی عربنیا ست.
هر چند عربنیا سپس از این فیلم هم در دو پروژه سینمای دیگر ایفای نقش کرد اما این همکاری با ابراهیم حاتمیکیا را بهنوعی میتوان آخرین وجود جدی و بهیادماندنی این بازیگر بر پرده نقرهای سینما دانست که اکنون بیشتر از دو دهه از آن میگذرد. فیلمی که از منظر شمایل قهرمان مهم، شباهتهایی هم با توانایی ایفای نقش مختار در کارنامه عربنیا داشت. در کنار عربنیا ایفای نقش بازیگرانی همچون بابک حمیدیان، سعید راد و مریلا زارعی هم در فیلم «چ» زیاد بهچشم آمد و تحسین شد.
درمورد داستان؛ ابراهیم حاتمیکیا که سالها از علاقهمندی خود به شخصیت شهید چمران در بین شهدای شاخص دفاع مقدس سخن بگویید کرده می بود، در سال ۹۲ پروژه «چ» را به سرانجام رساند و در این فیلم روایت مقطعی مختصر اما مهم از وجود این شهید در منطقه کردستان را به عکس درآورد. داستان فیلم در تابستان سال ۵۸ روایت میشود و مصطفی چمران از سوی دولت، مأمور به مدیریت درگیریهای داخلی در منطقه غرب سرزمین شده است. او بعد از ورود به منطقه با اصغر وصالی آشنا میشود که روحیه انقلابیاش بعضی اوقات در تقابل با او قرار میگیرد. داستان فیلم تا مقطع صدور فرمان امام خمینی برای اعزام نیروهای نظامی و مردمی به منطقه پاوه که تبدیل آخر درگیریها میشود ادامه اشکار میکند.
درمورد نقش؛ شهید مصطفی چمران یکی از شخصیتهای پیچیده و چندوجهی در تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود که توانایی زیستهاش را بهراحتی نمیتوان به عکس درآورد. به همین علت هم ابراهیم حاتمیکیا در کاری نمادین نام فیلم خود را «چ» انتخاب کرد و او گفت در بهترین حالت توانستهام یک سخن از نام این شهید بزرگ را به عکس درآورم. فریبرز عربنیا که پیشتر با شمایل مختار، تصویری از یک قهرمان آرمانخواه برخاسته از دل تاریخ را در حافظه مخاطبان ثبت کرده می بود، اینبار در قامت شهید چمران ظاهر شد تا از منظر بازیگری دست به یک ریسک بزند. اسایش کلام چمران در کنار اقتدار او برای تصمیمگیری در موقعیتهای بحرانی، نیاز به تسلط کامل بازیگر بر گفتن و نگاه داشت که عربنیا تا نزدیک به بسیاری از بعد این چالش برآمد.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع