عشق ممنوع! چطور رابطه ای سالم و متعادل داشته باشیم؟_صبح سریع
[ad_1]
به گزارش صبح سریع
عشق، این گوهر گرانبهای هستی، مدام به گفتن یکی از والاترین تجلیات انسانی مورد ستایش قرار گرفته است. با این حال، گاه در مسیر پر فراز و نشیب روابط، رابطهای سالم و متعادل جا به وابستگیهای ناسالم و الگوهای مخرب، می دهد و این موهبت الهی را به چالش میکشد. روابطی که به جای اسایش و تعالی، رنج و فرسودگی را به ارمغان میآورند.
در این نوشتار، تصمیم داریم به بازدید چگونگی شکلگیری روابط عاطفی سالم و متعادل بپردازیم.
یادگیری عشق در روابط متعادل و سالم
دو غریبه در قطار. نگاهشان به هم گره میخورد و عشق در نگاه اول ظهور می کند. مجموعهای از اتفاقات ناگوار دائماً آنها را از هم جدا میکند.
خانوادههای شان با هم دچار خواهد شد. شغل شان آنها را به شهرهای دوردست منتقل میکند. اما در نهایت، یکی از آنها عملی قهرمانانه انجام میدهد که به آنها اجازه میدهد مجدد با آن شخص متحد شوند. برخلاف همه احتمالات.
آنها ازدواج میکنند، خانواده راه اندازی می دهند و در کنار هم می همانند!
آشنا به نظر میرسد؟ این میتواند مطرح یکی از فیلمهای عاشقانه تعداد بسیاری باشد که هر ساله در سراسر جهان انتشار میشود.
اما آیا این داستانها ایدهای واقعبینانه از عشق را منعکس میکنند؟ آیا آنها نوید رابطهای سالم و متعادل را خواهند داد یا پیوندهای سمی و وابسته تشکیل میکنند؟
“هیچ زمان بالاتر از تو، هیچ زمان پایینتر از تو، همیشه در کنار تو.”
-مایکل وینچل-
جامعه چطور بر روابط متعادل و سالم تأثیر میگذارد؟
اول، مهم است که ما از آرمانهای عشق عاشقانهای که از کودکی با آنها زندگی کردهایم، آگاه شویم. اگرچه این امکان پذیر بیاهمیت به نظر برسد، حقیقت این است که از طریق آهنگها، داستانها، فیلمها و/یا برنامههای تلویزیونی، تعداد بسیاری از داستانهای غیرواقعی که منعکسکنندهی چگونگی یک رابطه می باشند، به ما منتقل شدهاند.
داستانهایی که در عین حال، خود جامعه، به گفتن فرستنده، در آنها همدست است؛ اما چه رابطه ای؟ آیا رابطه ای سمی یا رابطهای سالم و متعادل؟
“عشق ادعای مالکیت نمیکند، بلکه آزادی میدهد.”
-رابیندرانات تاگور-

جامعه چه کدهایی درمورد عشق به ما می دهد؟
تأثیرات ساختارهای اجتماعی و فرهنگی بر روابط عاطفی:
جامعه، با همه ساختارها، قیمتها و باورهایش، نقش بسزایی در شکلدهی به نگرش و رفتارهای ما در رابطهای سالم و متعادل ایفا میکند. این تأثیرات میتوانند به دو صورت آشکار و نهان عمل کنند:
تأثیرات آشکار: این دسته از تأثیرات، شامل هنجارها و قوانینی می باشند که به طور رسمی در جامعه وجود دارند و حرکت افراد در روابط را تنظیم میکنند.
به گفتن مثال، قوانین مربوط به ازدواج، طلاق، حقوق زنان و مردان در خانواده، همه انها بر نوع روابط عاطفی افراد تأثیرگذارند. این چنین، تبلیغات و رسانهها نیز با اراعه الگوهای خاصی از روابط، میتوانند انتظارات و تصورات افراد را شکل دهند.
تأثیرات نهان: این دسته از تأثیرات، شامل قیمتها، باورها و نگرشهایی می باشند که به طور ناخودآگاه از طریق خانواده، مدرسه، دوستان و دیگر عوامل اجتماعی به افراد منتقل خواهد شد.
به گفتن مثال، باورهای مربوط به نقشهای جنسیتی ( این که مردان باید قوی و جدا گانه باشند و زنان باید مهربان و مواظب)، میتوانند بر نحوه تعامل افراد در روابط عاطفی تأثیر بگذارند.
اثرات ایدئولوژی عشق رمانتیک:
همانطور که اشاره شد، “عشق رمانتیک” یکی از ایدئولوژیهای مسلط در جوامع امروزی است که تأثیرات عمیقی بر رابطهای سالم و متعادل در افراد دارد.
این ایدئولوژی، مجموعهای از باورها و قیمتها است که عشق را به گفتن یک توانایی بینظیر، فراگیر و جاودانه توصیف میکند. برخی از پیامدهای منفی این ایدئولوژی عبارت هستند از:
انتظارات غیرواقعبینانه: عشق رمانتیک، زیاد تر انتظارات غیرواقعبینانهای را در افراد تشکیل میکند. به گفتن مثال، این باور که “جفت روحی” وجود دارد که ما را کامل میکند و همه نیازهایمان را برآورده میکند، میتواند تبدیل ناامیدی و سرخوردگی در روابط شود.
اهمیت بیشتر از حد به عشق: در فرهنگهایی که عشق رمانتیک ترویج دارد، زیاد تر به عشق اهمیت بیشتر از حدی داده میشود و دیگر جنبههای زندگی (همانند کار، تحصیل، خانواده و دوستان) نادیده گرفته خواهد شد. این کار میتواند تبدیل وابستگی عاطفی شدید و از دست دادن هویت فردی شود.
تحمل روابط ناسالم: عشق رمانتیک، بعضی اوقات اوقات علتمیشود که افراد روابط ناسالم را تحمل کنند. به گفتن مثال، این باور که “عشق واقعی باید با سختیها همراه باشد” میتواند علتشود که افراد در روابط سوء منفعت گیریگرانه باقی بمانند.
دیدگاه علمی (روانشناسی اجتماعی):
از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، رابطهای سالم و متعادل، رابطه ای است که بر پایه احترام متقابل، مطمعن، ضمانت، صمیمیت و استقلال بنا شدهاند.
در این نوع روابط، افراد به یکدیگر اهمیت خواهند داد، از یکدیگر حمایتمیکنند، و به نیازهای یکدیگر دقت میکنند، در عین حال، استقلال و هویت فردی خود را نیز نگه داری میکنند.

راهکارهای عملی برای تشکیل روابط متعادل:
آگاهی از تأثیرات اجتماعی و فرهنگی: اولین قدم برای تشکیل روابط سالم، آگاهی از تأثیرات جامعه و فرهنگ بر نگرش و رفتارهای ما است. با شناخت این تأثیرات، میتوانیم باورها و قیمتهای خود را مورد بازبینی قرار دهیم و الگوهای مخرب را شناسایی کنیم.
گسترش فردی: یکی از با اهمیت ترین عوامل در تشکیل روابط متعادل، گسترش فردی است. هرچه افراد از نظر عاطفی، اجتماعی و فکری رشد یافتهتر باشند، بهتر میتوانند روابط سالم و رضایتبخشی را توانایی کنند.
برقراری ربط موثر: ربط موثر، کلید حل مشکلات و تشکیل صمیمیت در روابط است. افراد باید بتوانند به طور صادقانه و شفاف با یکدیگر سخن بگویید کنند، به نظرات یکدیگر احترام بگذارند، و به درستی به احساسات یکدیگر گوش دهند.
تعیین مرزهای سالم: تعیین مرزهای سالم، به معنی تعیین محدودههایی است که افراد در روابط خود حس امنیت و احترام کنند. این مرزها میتوانند شامل محدودیتهای فیزیکی، عاطفی، و فکری باشند.
جستجوی پشتیبانی حرفهای: در صورتی که افراد در تشکیل روابط سالم با مشکل روبه رو می باشند، میتوانند از پشتیبانی یک متخصص روانشناس یا مشاور منفعتمند شوند.
روابط متعادل و سالم
با بزرگ شدن، میفهمیم که عاشق شدن به چه معناست و هنگامی اتفاق میافتد باید انتظار چه چیزی را داشته باشیم. علاوه بر این، میتوانیم تصوری از نحوه حرکت و این که به گمان زیادً جذب چه فردی خواهیم شد، داشته باشیم.
به گفتن مثال، چه فردی حرف های است که لاغرترین افراد دلنشینترین می باشند؟ در قرنهای قبل اینطور نبوده است.
حقیقت این است که فرهنگ و آموزش تأثیر غیرقابل انکاری بر نوع روابط ما دارند. به این علت، مهم است که استانداردهای جاری تحول کنند.
استانداردهایی که بر این ایده پافشاری دارند که عشق، به خودی خود، بالاتر از همه چیز است. فقط به ما این را نمیگویند.
به طور کلی به ما این ایده آموخته شده است که اگر عاشق شویم، برای همیشه خواهد می بود و باید هر کاری از دستمان بربیاید انجام دهیم تا یقین شویم که این عشق به فهرست ناکامیهایمان اضافه نمیشود.
آن شخصی که قرار است “جفت روحی ما” باشد، ما را کامل میکند و اگر این پیوند شکسته شود، هیچ کس فرد دیگر هیچ زمان این کار را به خوبی انجام نخواهد داد.
به این علت، افراد همه تلاش خود را میکنند تا شخص دیگر را در کنار خود نگه دارند.
به جای روابط متعادل و سالم، روابط سمی شکل میگیرند، جایی که وابستگی عاطفی به حد نهایی خود میرسد.
هر شریک باید زندگی قبلی خود را کاملاً کنار بگذارد و همه چیز فقط به طور مشترک قابل دستیابی است. آیا این عشق است؟

تحکیم استقلال، کلید روابط متعادل و سالم
در این نوع رابطه، رفاه فرد دیگر بالاتر از رفاه خودمان قرار میگیرد. حسادت افزایش مییابد و این روابط افراد را تشویق میکند تا دوستان و خانواده را کنار بگذارند تا زمان بیشتری را به گفتن یک زوج و به طور انحصاری بگذرانند.
این روابط سمی و وابسته فقط علتناراحتی در همه عرصههای زندگی میشود و حتی میتواند تبدیل موقعیتهای سوءاستفاده شود.
به این علت، تحول این باورهای عاشقانه در رابطه عشق به باورهای واقعبینانهتر مهم است.
«هیچکس که دچار یک رابطه است نباید فکر کند که برای دوام آن، باید قسمت اساسی از وجود خود را رها کند.»
-می سارتون-
به این علت، برای دستیابی به روابط متعادل و سالم، مهم است که برای اتخاذ رفتارهای برابر و باکیفیت تلاش کنیم.
باید بدانیم که هنگامی عاشق فردی میشویم، با او ادغام نمیشویم تا یکی شویم، بلکه هر یک از ما تا این مدت حقوق و نیازهای خود را داریم که نباید منحصراً در درون زوج برآورده شوند.
روابط متعادل و سالم
بدیهی است که ما باید بتوانیم با شریک زندگی خود حس خوبی داشته باشیم، از لحظات صمیمیت و همیاری واقعی با هم لذت ببریم، به لطف اعتمادی که پیوند عاشقانه منتقل میکند.
تفاوت در این است که بدانیم ما موظف نیستیم همه کارها را با هم انجام دهیم، حتی در روابط متعادل و سالم نیز میتوان استقلال داشت.
به این علت، مهم است که از یک سو مرزهای سالمی تشکیل کنیم و مطمعن و گشودگی را نسبت به شریک زندگی خود ارتقا دهیم، و از نظر دیگر
آزادی هر عضو و وقتی برای بودن با دیگران یا به تنهایی.
به طور خلاصه، عشق شامل بخشیدن است، اما این چنین دانستن چگونگی دریافت کردن، یافتن تعادلی که در آن هر عضو بتواند به طور فردی و جمعی حس خوبی داشته باشد. در واقع… عشق نیز آموختنی است!
دسته بندی مطالب
[ad_2]