آقای رئیسی! لطفا دست ۳ فرزند یک خانواده کارگر یا کارمند را بگیرید و به بازار بروید؛ چطور با این حقوق هم لباس عید بخرند هم زندگی بچرخاند؟
[ad_1]
کمتر از یک هفته دیگر تا اغاز سال تازه زمان باقی نمانده است. متاسفانه به علت تورم و گرانی شدید این سالها دیگر زیاد نوروزها رنگی نیست و مردم حالی برای دیدن روزهای دست نخوردهای که میدانند با گرانی و بیپولی همراه است ندارند.
دوست دارم برای یک روز، تنها برای یک روز دولتمردان و نمایندگان مجلس سری به بازار شب عید بزنند. یا کت و شلوارشان را در بیاورند و لباس مستاجران را به تن کنند تا مقداری حال آنها را فهمیدن کنند.
مستاجری که میداند با آمدن سال تازه یا باید به جستوجو خانه باشد یا پول پیش و کرایه افزایش دهد، حس جشن گرفتن دارد؟ یادمان نرفته این همان مستاجری است که سالها به او میانها گفتند «خوش نشین»
اشکالی ندارد برای یک روز وزیر کار یا نه اصلا شخص رئیس جمهور دست سه فرزند یک خانواده را بگیرد، حقوق سرپرست خانواده را در جیب بگذارد و به بازار برود. ببینم آقای رئیسی چطور این خانواده را مدیریت میکند؟ چطور میتواند با یک حقوق کارمندی هم لباس عید بخرد و هم زندگی را بچرخاند.
نمایندگان مجلسی که شب و روز خود را برای قانون حجاب گذاشتهاند، از حال و هوای مردم استانهای خود خبر دارند؟ میدانند آنها شب عید با تورم چه میکنند؟ یقیناً دور از انتظار میدانم، زیاد از آنها تا چندی پیش تنها به جستوجو رأی بودند و زیاد کاری با مشکلات نداشتند. دیدید در اولین جلسه سپس از انتخابات هم برخی از آنها غایب بودند همانند کلاسهای خالی سپس از سیزده به در!
چه میگویم؛ مسئولان که خیالشان راحت است، هرماه سر زمان حقوقشان با همه اضافات به حساب واریز میشود و به راحتی سر سفره شام و ناهار مینشینند و برای مردمی که احتمالا چند ماه حقوق نگرفتند تصمیم میگیرند و یقیناً شعار هم خواهند داد.
روزهای آخر اسفند برای خانوادههایی که وضع به سامانی ندارند، از تلخترین روزهاست. فرزندان زیاد نمیدانند حقوق نگرفتهام یا همه حقوق به اجاره خانه میرود یعنی چه. آنها ذوق لباس نو عید را دارند و دوست دارند آجیل عید را بخورند.
آنها همه سال را چشم به راه ماندهاند تا نوروز بیاید تا سفر بروند و اکنون به آنها بگو که خرج یک سفر دو برابر حقوق سرپرست خانواده است.
احتمالا شما هم دیده باشید که پیران شهر هم رو به مسافر کشی آوردهاند. به یاد دارم در یکی از همین روزهای پایانی اسفند یکی از همین رانندگان در بین سخنهای رد و بدل شده بین مسافر و راننده، او گفت: بچهها عید بین خونه، شام و ناهار هم بین، فامیل میاد دید و بازدید تازه کنه، برای همین گفتم مقداری با ماشین کار کنم. خرج زیاده آقا، درآمدمون کفاف زندگی را نمیدهد.
آقایان مسئول، شرمندگی بد دردی است. برخی حاضرند بمیرند، اما شرمنده خانواده خود نشوند. دست از شعار دادن بردارید. شعار برای مردم نان و آب نمیشود. با حقیقتهای ایران و جهان زندگی کنید تا مردم هم مقداری نفس بکشند و بتوانند همچون قبل با آمدن نوروز مقداری لبخند بزنند.
[ad_2]
منبع