صندوق های بازنشستگی؛ بحران بزرگی که برای دولت پزشکیان به جا مانده_صبح سریع
[ad_1]
به گزارش صبح سریع
*روال هرم جمعیتی ایران به سمت بینسالی و پیری در حرکت است. رشد جمعیت و آمار باروری در سهدهه تازه روال کاهشی داشته که به افت جمعیت جوان سرزمین و افت نیروی انسانی در سن کار منجر شده است، بهطوری که در سال ۱۴۱۵ نزدیک به ۵میلیون نفر زیاد تر از حد معمول بازنشسته خواهند شد و بهشدت به اغاز زمان بستهشدن پنجره جمعیتی سرزمین خواهیم رسید.
*میانگین امید به زندگی در سال ۱۳۵۴ نزدیک به ۵۸سال می بود که اکنون به نزدیک به ۷۵سال رسیده است.
*نسبت حمایتیعنی نسبت بین تعداد بیمهپردازان به تعداد مستمریبگیران به شرایط خطرناک رسیده است. با افت این نسبت، سختی بر صندوقها برای تامین مالی جهت پرداخت مستمری بگیرها زیاد تر شده و اعتدال منبع های و مصارف آنها بههمخورده است. نسبت حمایتصندوق تامین اجتماعی در سال ۱۳۵۵ برابر ۲۴.۸۵ بوده است؛ به این معنی که نزدیک به ۲۵نفر بیمه پرداخت میکردند و یک نفر مستمری دریافت میکرد. به عبارت دیگر صندوق تامین اجتماعی در حالت فوق الاده از نظر ورودی جریان درآمدی بوده است.
از سال ۱۳۵۶ به سپس، این نسبت روال نزولی را در پیش گرفته، بهطوری که در سال ۱۴۰۳ به نزدیک به ۴ رسیده است. هر صندوقی که نسبت پشتیبانیاش به زیر ۵ برود، به این معنی است که در شرایط بحران قرار دارد. بر پایه دادههای حاضر، نسبت حمایتصندوق بازنشستگی کشوری از ۱.۹۱ در سال ۱۳۸۵ به نزدیک به ۰.۵ در سال ۱۴۰۲ رسیده است؛ یعنی حتی یکنفر بیمه پرداخت نمیکند که یکنفر هم بازنشستگی دریافت کند. متوسط نسبت حمایتکل ۱۸صندوق بازنشستگی در سرزمین اکنون زیر ۳ است. اگر دو صندوق تازهتاسیس روستاییان و عشایر و وکلای دادگستری را (که فعلا به علت جوانی حالت خوبی دارند) از لیست خارج کنیم، این نسبت به نزدیک به ۱.۵ میرسد.
* رشد نسبت مصارف به منبع های در دسترس صندوقهای بازنشستگی در سرزمین به مرز ۲.۵برابر نزدیک میشود که زنگ خطری جدی محسوب میشود. به این علت کسری منبع های صندوقهای بازنشستگی کشوری و لشکری با روال صعودی در حال افزایش است، بهطوری که سالها است بخشی از کسری بودجه آنها توسط دولت و از طریق تسهیلات بانکی تامین میشود. سهم کسری صندوقهای بازنشستگی از منبع های عمومی بودجه فقط ۴ صندوق امسال نزدیک به ۱۶.۲درصد بوده و در سال آتی به نزدیک به ۱۸.۵درصد خواهد رسید.
این عدد در قانون بودجه ۱۴۰۳ نزدیک به ۴۵۰همت است و پیشبینی میشود در لایحه بودجه ۱۴۰۴ به نزدیک به ۴۸۰همت برسد. با همه این پشتیبانیها قسمت عمده تسهیلات یا بهتر بگویم بیشترین تسهیلاتی که شبکه بانکی در سالهای تازه بالاخص در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرده، فقط به صندوقهای بازنشستگی داده شده است؛ یعنی صندوقها وام میگیرند که مستمری سر ماه خود را بپردازند. تسهیلاتی که باید به قسمت واقعی اقتصاد داده شود تا نسبتهای حمایتصندوقها اصلاح شود، مستقیم به صندوقها داده میشود که این نوع تسهیلات هیچ کارکردی در قسمت واقعی اقتصاد ندارد و استمرار یک چرخه معیوب و تعمیق زیاد تر بحران و انباشت تجمعی به سالهای سپس است.
* دیون و مطالبات سازمان تامین اجتماعی از دولت مطابق صورتهای مالی سازمان تامین اجتماعی در سال ۱۴۰۰ نزدیک به ۴۳۶همت بوده که بر پایه روال رشد آن، پیشبینی میشود در سالجاری به بیشتر از ۶۰۰همت برسد.
* بر پایه برآورد مرکز پژوهشهای مجلس، سهم درآمد حاصل از داراییهای صندوق بازنشستگی کشوری در سال ۱۴۰۰ نزدیک به ۱۴.۳درصد و برای سازمان تامین اجتماعی نزدیک به ۵.۴درصد است؛ یعنی هلدینگهای بزرگ اقتصادی، به علت حکمرانی ضعیف دولتی حاکم بر آنها، سهم قابلتوجهی در تامین منبع های موردنیاز صندوقها ندارند.
*آمار نسبت مستمریبگیران صندوق بازنشستگی کشوری به تفکیک شامل بازنشسته ۸۱درصد، از کار افتاده یکدرصد و متوفی ۱۸درصد (۱۴درصد از بازنشستگان و ۴درصد از شاغلان فوت کردهاند) است. سن نیمی از کسورپردازان صندوق بازنشستگی سرزمین بالای ۴۵سال است که پیشبینی میشود این صندوق طی ۱۰ تا ۱۵سال آینده با مشکلات بسیاری روبه رو شود. مطابق آمار شهریور ۱۴۰۲، تعداد زنان شاغل کسورپرداز ۴۵۰۸۱۷نفر، تعداد مردان کسورپرداز شاغل ۴۴۸۱۶۸نفر است و در کل ۸۹۸۹۸۵نفر شاغل کسورپرداز می باشند که ۲۱.۸۵درصد آنها دارای سابقه بین ۲۵ تا ۲۹سال، ۶۵.۲۲درصد آنها دارای سابقه بین ۳۰ تا ۳۴سال و ۲.۲۱درصد آنها دارای سابقه بیشتر از ۳۵سال می باشند.
*چه باید کرد؟ راهکارهای پیشنهادی اصلاح پارامتریک و نان پارامتریک بسیاری از طرف متخصصان این حوزه نظر شده است. پیشنهادهایی نظیر بازنگری در سن و ساختار بازنشستگی، بازنگری در ترکیب پرداخت مستمری به متوفیان و وراث، بازنگری در سیاستهای بازنشستگی پیش از موعد، بازنگری مشاغل سخت و زیانآور، بازبینی و مدیریت روابط دولتی و ساختار حاکمیتی صندوقها و اتخاذ سیاستهای صحیح جهت عبور از مشکلاتهای جاری و پیشنهادهای تکمیلی میتواند تشکیل «صندوق بازنشستگی تکمیلی» باشد. اما از همه مهمتر برای حل بحران باید نگاه خود را از حکمرانی آتشنشانی به ریشه بحران برگردانیم.
با اهمیت ترین علت وقوع این بحران و مشکلاتهای شبیه، به شیوه حکمرانی ملی در سرزمین برمیگردد. به گفتن دیگر نیازمند اصلاح اندیشه حکمرانی هستیم؛ گذار از «دولت رفاه» به «جامعه رفاهی»، گذار از «پشتیبانیهای اجتماعی» به «بیمههای اجتماعی»، گذار از «دولت پرستار» به «دولت توانمندساز»، گذار از «نگاه صدقهای و گداپروری» به «نگاه قابلیتپروری»، گذار از «مردم مواجببگیر دولت» به «دولت مواجببگیر مردم».
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع