چرا بی تاب ایم؟ چطور بی تاب نباشیم؟_صبح سریع

هنگامی بی تاب هستیم رفتارهایی از ما سر می زند که زیاد خوشایند نیستند. مهم تر این که با حس بی حوصلگی کارایی ما چه در محل کار، چه در محل تحصیل و حتی خانه کم شدن می کند.

بی حوصلگی حس و حالی است که همه ما در شرایطی و به نحوی آن را توانایی می کنیم، اما برخی افراد به نسبت دیگران زیاد تر مستعد بی تاب شدن می باشند.

تحقیقات در رابطه بی حوصلگی حاکی از آنند که هنگامی بی تاب می شویم که سطح تعامل های و درگیری های مان با آنچه که انجام می دهیم، مطابقت نداشته باشند.

 بی حوصلگی

تعداد بسیاری از مردم مدام به جستوجو تازگی و شوق می باشند. ما جستجو و کشف می کنیم، اگر مقداری خلاقیت داشته باشیم اثری خلق می کنیم و ردی از خود بر جا می گذاریم. در عین حال، همه ما لحظاتی از کسالت و بی حوصلگی را توانایی می کنیم.

امکان پذیر سر یک جلسه طویل کاری، یا سر کلاس درسی که چندان علاقه ای به مباحث اش نداریم یا در یک بعدازظهر طویل و کش دار تابستانی حوصله مان سر رود. این حس چندان غیر طبیعی نیست.

اما پیامدهای بی حوصلگی که فی الفور یقه مان را می گیرند، امکان پذیر تاثیرات خوشایندی نداشته باشند. به جستوجو بی حوصلگی ، کج خلقی، عدم کارآمدی، و حتی حس ناامیدی خود را به وضوح نشان می دهند.

هنگامی به دام بی حوصلگی مکرر می افتیم و همیشه بی تاب هستیم، مطمئناً سلامت روان ما می لنگد.  اضطراب و افسردگی، پیروزی کمتر در مدرسه یا کار و روابط اجتماعی نه چندان خوب خور را کم کم نشان می دهند.

تکرار بی حوصلگی پتانسیل این را دارد که افراد دچار را به سمت سوء مصرف مواد، ناهنجاری های رفتاری، نقض برخی قوانین سوق دهد.

همین پیامدها و توانایی های متنوع و تأثیرات متنوع تر نشان می دهد که کسالت و بی حوصلگی اتفاق ای پیچیده است.

چرا حوصله ام سررفته

بی حوصلگی یک ویژگی است، به طوری که برخی افراد زیاد تر از دیگران مستعد بی حوصلگی می باشند، یا می تواند حالتی موقتی باشد که برای همه پیش می آید و دیر یا سریع از بین بردن می شود.

در ادامه با ما همراه باشید تا ببنیم علم در رابطه این حال و هوای پیچیده چه می گوید و چه کمکی در تسلط بر آن می کند.

بی حوصلگی چیست؟

بی حوصلگی حالتی ذهنی است که با فقدان علاقه، انگیزه و درگیری با دنیای اطراف مان خود را نشان می دهد. هنگامی بی تاب ایم، امکان پذیر حس بی قراری، تحریک پذیری و پوچی کنیم. این چنین امکان پذیر علائم فیزیکی همانند خستگی، بی حالی و افتانرژی را توانایی کنیم.

چطور بفهمیم که حوصله مان سر رفته است؟

تشخیص این که چه وقتی حوصله دارید و کی بی تاب اید اولین قدم برای تسلط بر آن است. برخی از علائم رایج بی حوصلگی عبارت هستند از:

حس بی‌تفاوتی یا بی‌علاقگی به کاری که انجام می‌دهید

چک کردن مکرر ساعت یا شمارش معکوس دقیقه ها

خیال پردازی و عدم تمرکز و دقت به محیط اطراف

به تعویق انداختن کارها یا اجتناب از انجام ماموریت های

دچار شدن در فعالیت هایی همانند پرسه زدن بی مقصد در رسانه های اجتماعی

حوصله ندارم

روانشناسی بی حوصلگی

توضیح عکس: تماشای ساعت می‌تواند نشانه‌ای از بی‌حوصلگی  باشد

محققان و روان شناسان زمان ها است که درمورد بی حوصلگی مطالعه و تحقیق می کنند. برخی از تحقیقات بر  میل انسان به چیزهای تازه یا “نو” تمرکز کرده اند.

به گفتن مثال، هنگامی که افراد تعداد بسیاری تصاویر منفی را پشت سر هم می بینند، مایل شدیدی دارند که عکس بعدی را مثبت انتخاب کنند.

این مورد احتمالا زیاد شگفت نباشد، اما همین افراد با دیدن تعداد بسیاری تصاویر مثبت پشت سر کسل و بی تاب  می شوند، و خوش دارند که عکس بعدی یک عکس منفی باشد.

مطالعه تازه فرد دیگر نیز نشان داد که افراد بعد از انجام کارهای تکراری یا داشتن وقتی برای «استراحت» بدون هیچ کاری، خلق و خوی پایین تری دارند.

با این حال، میل به چیزهای تازه، یا دچار ملال شدن از تکرار، تنها علت بی حوصلگی نبوده است ازمایش ها تعداد بسیاری فرد دیگر دال بر بی تاب شدن حتی به رغم عدم تکرار وجود دارد.

تحقیقات فرد دیگر در همین عرصه “دقت” را یک جنبه کلیدی بی حوصلگی در نظر گرفته اند، چون افراد زیاد تر گزارش می دهند که هنگامی بی تاب اند، اغاز به خیال پردازی می کنند و دقت به خود یا اطراف غافل می همانند.

عدم دقت و تمرکز: تحقیقات نشان خواهند داد که هنگامی افراد دچار بی‌حوصلگی خواهد شد، طبق معمولً با مشکل در دقت روبه رو می باشند. این به این معناست که افراد در شرایط بی‌حوصلگی نمی توانند به خوبی بر روی کار یا فعالیتی که انجام خواهند داد تمرکز کنند و امکان پذیر به سمت خیال‌پردازی یا سرگردانی ذهنی بروند

تأثیر بی‌حوصلگی بر دقت: این چنین، این جملات به این مسئله اشاره دارند که نمی‌توان به سادگی تعیین کرد که آیا عدم دقت علتبی‌حوصلگی می‌شود یا این که بی‌حوصلگی خود علتایجاد مشکل در دقت است. این بدان معناست که هر دو حالت وجود دارد و این رابطه پیچیده است.

سطح تعامل و دچار شدن تان را درست و مقدار کنید

بر پایه تحقیقات تازه، چارچوب جدیدی برای فهمیدن بی حوصلگی مشخص می کند که زیاد تر وقتی بی تاب می شویم که بین این که چه مقدار می‌خواهیم از نظر ذهنی یا «شناختی» دچار یک کار باشیم و چه مقدار دچار هستیم، ناسازگاری وجود دارد.

به گفتن مثال، بعضی اوقات اوقات بی حوصلگی هشداری است که می گوید نیاز به انجام کاری چالش برانگیزتر است.

در اوقات دیگر اگر چیزی بیشتر از حد سخت باشد، همانند سخنرانی دشوار در دانشگاه، خسته می شویم.

محققان در اینجا برای توضیح ایده خود از کلمه ” گلدیلاکس” منفعت گیری می کنند که از داستان معروف “گلدیلاکس و سه خرس” الهام گرفته شده است. در این داستان، گلدیلاکس به جستوجو چیزی است که نه زیاد داغ باشد، نه زیاد سرد، بلکه در دمای مناسب باشد. به همین ترتیب، در عرصه تعامل و درگیری، این مفهوم به جستوجو یافتن سطح بهینه‌ای از تعامل و دچار شدن است که نه بیشتر از حد تحریک‌کننده باشد و نه منفعل و کسل کننده.

نویسندگان تحقیق  توضیح خواهند داد که هنگامی افراد حس بی‌حوصلگی می‌کنند، این علامتی است که مشخص می کند آن‌ها به سطح مساعد از تعامل نرسیده‌اند. بی‌حوصلگی می‌تواند به این معنی باشد که یا فعالیت یا توانایی‌ای که فرد در آن قرار دارد، بیشتر از حد آسان و خسته‌کننده است، یا آنقدر دشوار و پیچیده است که فرد نمی‌تواند به راحتی با آن ربط برقرار کند.

این چنین، این که چرا برخی افراد زیاد تر از دیگران دچار بی‌حوصلگی خواهد شد. امکان پذیر این تفاوت‌ها به عوامل شخصیتی، سطح علاقه یا توانایی‌های قبلی آنها مرتبط باشد.

عکس: بعضی اوقات برخی چیزها آنقدر سخت و پیچیده اند که خسته کننده به نظر می رسند و برخی چیزهای دیگر آنقدر آسان که حوصله مان را سر می برند.

چطور این ایده های علمی در رابطه بی حوصلگی می توانند به ما پشتیبانی کنند تا ازمایش ها و تأثیرات منفی

بی حوصلگی را در زندگی روزمره مان به حداقل برسانیم؟

چارچوب گلدیلاکس نشان می دهد که ازمایش ها ما در رابطه چگونگی دلنشین بودن یک کار و مقدار دلنشین بودنش در تعیین این که آیا امکان پذیر خسته شویم یا خیر، زیاد تعیین کننده است.

اگر ما واقع‌بین باشیم و فهمیدن کنیم که برخی از ماموریت های ساده و تکراری می باشند، می‌توانیم بهتر تصمیم بگیریم که چطور به این ماموریت های نزدیک شویم. این ماموریت های طبق معمولً نیاز به تلاش و تمرکز کمتری دارند.

در روبه رو، برخی از ماموریت های پیچیده و چالش‌برانگیزند. این نوع ماموریت های نیازمند تفکر عمیق‌تر، توانایی‌های خاص و انرژی بیشتری می باشند.

با شناخت این تفاوت‌ها، ما قادر خواهیم می بود سطح شراکت و تلاشی که برای هر ماموریت نیاز داریم را به درستی تنظیم کنیم. به عبارت دیگر، اگر بدانیم که یک ماموریت ساده است، امکان پذیر کمتر تلاش کنیم، در حالی که برای یک ماموریت پیچیده‌تر، باید زیاد تر تمرکز کنیم و انرژی بیشتری صرف کنیم.

یکی دیگر از جنبه های مهم چارچوب گلدیلاکس این است که “دچار شدن” با یک فعالیت بسته به مقصد خاص ما در آن زمان، می تواند متفاوت باشد. یک فعالیت فردی اسایش‌قسمت همانند خواندن کتاب می‌تواند زیاد دلنشین باشد، اگر مقصد جاری شما ریلکس کردن باشد، اما اگر مقصد شما تعامل با افراد دیگر باشد، زیاد کسل‌کننده است.

این مشخص می کند که آگاهی از اهدافمان و انتخاب فعالیت‌هایی که با آن‌ها مطابقت دارند، می‌تواند استراتژی خوبی برای افت گمان بی حوصلگی باشد. حتی وقتی که انتخابی در رابطه فعالیتی که باید انجام دهیم نداریم، امکان پذیر راهی وجود داشته باشد که آن را معنادارتر کنیم.

نتیجه گیری

بی حوصلگی بخشی طبیعی از توانایی انسان است، اما می تواند علتکاهش خلق و خو یا تبدیل رفتارهای زیان اور شود. دهه‌ها پژوهش تلاش کرده‌اند بی حوصلگی را فهمیدن کنند و نشان داده‌اند که با تمایل به انجام کاری تازه یا افت دقت مرتبط است.

یک چارچوب تازه مشخص می کند که بی‌حوصلگی سیگنالی است که مشخص می کند ما در سطح بهینه تعامل خود نیستیم. این رویکرد مشخص می کند که این سیگنال چه مقدار می‌تواند سودمند باشد. با تشخیص زمان بی حوصلگی و فهمیدن نکات علمی و نتایج تحقیقاتی که  در رابطه بی تاب شدن صورت گرفته، می توانیم از راهکارهایی برای تسلط بر آن منفعت گیری کنیم.