چرا از گوش دادن به موسیقی غمگین لذت می بریم؟_صبح سریع
[ad_1]
به گزارش صبح سریع
چه مغناطیس و جذبه ای به گفتن مثال در ترانه “Tears in Heaven” تاثییر اریک کلاپتون یا آثار لئونارد کوهن وجود دارد که هنگامی گوش می دهیم انگار که با عمیق ترین احساسات خود دچار می شویم، جهان متوقف می شود و ناخودآگاه به خود و جهان اطراف مان با حس و حال متغیری گوش می دهیم.
چرا سراغ موسیقی های غمگین می رویم؟
چرا سراغ آهنگ هایی می رویم مبتنی بر اشعاری که در باب تنهایی، ناامیدی و دلشکستگی و حتی اضطرابند؟ آیا این نوعی مازوخیسم است؟
موسیقی غمگین
غم و اندوه یک حس اولیه است که در همهی فرهنگها به طور مساوی گفتن و فهمیدن می شود. احساسات اولیه همانند خشم، نشاط و غم ذاتی و جهانی می باشند.
فهمیدن احساسات اولیه در موسیقی زیاد سریع است و نیازی به آموزش موسیقی ندارد. به گفتن مثال، شنیدن اجرای غمگین ویولن سل احساسی از غم و اندوه واقعی را در شنونده تشکیل می کند.
با اهمیت ترین نشانه های موسیقایی برای گفتن غم و اندوه در موسیقی عبارت هستند از: ناله هایی از سر ندامت، گفتگویی خودمانی با پروردگار، طلب دوستی و پشتیبانی در زندگی؛ افسوس خوردن از دوستی و و عشقی از دست رفته؛ حس تشویش و اضطراب از عمیق ترین اندوه های روح، ناامیدی کودکانه، افسردگی شدید در تاریک ترین شرایط روح؛ هر گونه هراس و تردید درونی و غیره.
این حالات و احساسات چه در قدم های موسیقی غربی به اختصاصی قدم مینور، و چه در دستگاه های موسیقی ایرانی وجود دارند.

ارسطو: موسیقی روح را پاک می کند. موسیقی تبدیل “کاتارسیس عاطفی” می شود و به شما پشتیبانی می کند تا از احساسات و عواطف پیچیده رها شوید.
غم و اندوه به طور کلی احساسی منفی به حساب می آید. اما هنگامی موسیقی غمگین گوش می دهیم آن را در عرصه زیبایی شناختی، لذت قسمت می دانیم، این اتفاق به گفتن پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته می شود.
ماهیت لذتی که مردم از گوش دادن به موسیقی غمگین توانایی می کنند چیست؟
شواهد انباشته نشان می دهد که لذت در جواب به موسیقی غمگین با ترکیبی از عوامل زیر مرتبط است :
نوستالژی
موسیقی غمگین محرک قدرتمندی برای خاطرات نوستالژیک دوران قبل است. این بازبینی انعکاسی از خاطرات نوستالژیک امکان پذیر خلق و خوی را بهبود بخشد، به خصوص اگر خاطرات مربوط به لحظات مهم و معنادار زندگی باشد (یعنی دبیرستان، دانشگاه).
ما از طریق تخیلات زنده از شیرینی این خاطرات لذت می بریم. با یادآوری لحظات خوب و این چنین غم از دست دادن آنها حس خوبی اشکار می کنیم.
عاطفه جانشین
موسیقی احساسات جانشینی را در شنوندگان بدون پیامدهای زندگی واقعی تشکیل می کند. موسیقی به هدایت ناامیدی یا پاکسازی احساسات منفی همانند خشم و غم پشتیبانی می کند. این نوعی تعالی است.
هنگامی به موسیقی غمگین گوش میدهیم (یا فیلمی غمگین میبینیم)، از هرگونه تهدید یا خطر واقعی که موسیقی (یا فیلم) مشخص می کند، جدا میشویم. هنگامی با حس زیبایی یک موسیقی غمگین گریه می کنیم، جنبه عمیقی از خود عاطفی مان را توانایی می کنیم.
پرولاکتین
در سطح بیولوژیکی، موسیقی غمگین با هورمون پرولاکتین مرتبط است. ترشح این هورمون با گریه همراه است و به مهار اندوه پشتیبانی می کند.
موسیقی غمگین مغز را فریب می دهد تا با ترشح پرولاکتین، یک عکس العمل طبیعی و جبرانی را دچار کند. در غیاب یک اتفاقات صدمه زا، بدن با ترکیبی لذت قسمت از مواد افیونی باقی می ماند که جایی برای رفتن ندارد. پرولاکتین برای مقابله با درد روانی، حس اسایش تشکیل می کند.
.
همدلی
علت روانشناختی دلنشین دیگر آن تاثییر همدلی است.همدلی نقش بسزایی در لذت بردن از موسیقی غمگین دارد. همدلی را میتوان بهگفتن فرآیندی تعریف کرد که از طریق آن میتوانیم آنچه را که شخص فرد دیگر توانایی میکند فهمیدن و حس کنیم.
درواقع ما با گوش دادن به آهنگهای غمگین باکلام، میتوانیم با دردها و غمهای خواننده آن ربط برقرار کنیم و دردهایمان را در آینهی شخصی دیگر ببینیم.
هنگامی فهمید میشویم که شخصی دیگر هم دچار آن عواطف بودهاست حس تنها بودن در این جهان را حس نمیکنیم و خواننده در قالب یک همدم همراه مجازی درمیآید که به ما حس امنیت میدهد. وقتی که پشتیبانیهای اجتماعی افت میابد موسیقی آن خلا را پر میکند.
ابراز غم و اندوه به گمان زیادً علتپشتیبانی و پشتیبانی دیگران می شود. به طور شبیه، گوش دادن به موسیقی غمگین امکان پذیر علتایجاد نگرانی همدلانه در افرادی شود که تمایل شدید به همدلی دارند.

تنظیم خلق و خو
موسیقی غمگین از طریق تنظیم خلق و خوی مزایا روانی تشکیل می کند. موسیقی غمگین شنونده را قادر می سازد تا از موقعیت های غمگین کننده (از هم گسیختگی، مرگ و غیره) رها شود و به جای آن بر زیبایی موسیقی تمرکز کند.
علاوه بر این، اشعاری که با توانایی شخصی شنونده طنین انداز می شوند، می توانند احساسات یا تجربیاتی را که امکان پذیر فرد قادر به گفتن آن ها نباشد، صدا کند.
دوست خیالی
موسیقی این قابلیت را دارد که همراهی و راحتی را فراهم کند. مردم وقتی که در پریشانی عاطفی یا حس تنهایی می باشند یا وقتی که در حالات درون نگر می باشند زیاد تر به موسیقی غمگین گوش می دهند.
موسیقی غمگین را می توان به گفتن یک دوست خیالی توانایی کرد که بعد از توانایی یک فقدان اجتماعی حمایتو همدلی می کند. شنونده از وجود صرف یک فرد مجازی لذت می برد که موسیقی آن را نشان می دهد، که در همان حال و هوا است و می تواند به مقابله با احساسات غم انگیز پشتیبانی کند.

کلام آخر
به طور خلاصه، موسیقی توانایی اثبات شده ای برای تأثیرگذاری بر احساسات، خلق و خو، حافظه و دقت دارد. قوت عاطفی موسیقی یکی از انگیزه های مهم افرادی است که زمان، انرژی و هزینه بسیاری را صرف آن می کنند .
توانایی موسیقی در گفتن احساسات نیز علت کاربرد آن در موسیقی درمانی است. دانش در رابطه راه هایی که در آن موسیقی غمگین لذت قسمت می شود می تواند شیوه های موسیقی درمانی حاضر برای اختلالات خلقی را ابراز دهد.
اولین راهی که گوش دادن به موسیقی بر ما تأثیر می گذارد، تحول جواب استرس ما است. برای مثال، در یک مطالعه، شرکتکنندگان بهطور اتفاقی به موسیقی گوش دادن یا مصرف داروهای ضد اضطراب تقسیم شدند.
بیمارانی که به موسیقی گوش میدادند نسبت به افرادی که مواد مخدر مصرف میکردند، اضطراب و کورتیزول کمتری داشتند. مسلماً موسیقی ارزانتر از داروها است، برای بدن آسانتر است و عوارض جانبی ندارد.
در همین عرصه تعداد بسیاری از روان شناسان به افرادی که مبتلا به افسردگی می باشند، پیشنهاد اکید می کنند که از شنیدن موسیقی های غمگین پرهیز کنند و موسیقی شاد گوش دهند.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
