علی دایی گریزان از مسئولان، بیاعتنا به تلویزیون_صبح سریع
[ad_1]
به گزارش صبح سریع
دور از انتظار است ویدئویی را که بهتازگی از علی دایی انتشار شده، فردی ندیده باشد. او در رختکن و در جریان بازی خیریه تیمهای منتخب خراسان و منتخب ۹۸ که برای خانوادههای معدن طبس، برگزار شد، زمان ورود یکی از مسئولان سرش را به نشانه استراحت روی دستش گذاشته تا به قرار از خوشوبشکردن یا گرفتن عکسهای مرسوم با مسئولان در این چنین شرایطی گریزان شود. یقیناً اشکار نیست در ادامه چه اتفاقی میافتد ولی همین که دایی دستکم در همان دقایق، رغبتی به خوشوبشکردن با مسئولان ندارد، از آن دست موضوعاتی است که جای تأمل دارد.
دایی، اندوخته ورزش و فوتبال ایران است؛ این امری پوشیده نیست. تا این مدت هم تعداد بسیاری از مردم سرزمینهای گوناگون دنیا، فوتبال ایران را به اسم علی دایی میشناسند ولی با او حداقل در بازهای از زمان، همانند به یک غریبه حرکت شده است. از آن بدتر این که در برههای، آنقدر اتفاقات ریزودرشت علیهاش رقم زدند تا احتمالا ناچار به ترک ایران شود. از چسباندن انگهای گوناگون به او از سوی طیفهای خاص هم ابایی وجود نداشت. ولی دایی ماندن را به رفتن ترجیح داد تا همانطورکه خودش پیشتر حرف های در این شرایطِ سخت کنار مردمش باشد. دایی در شرایطی پا به مشهد گذاشت که نشانی از تحول در رفتارش نبوده است؛ مهربان با مردمی که برای عکسگرفتن با او سرودست میشکستند و بیاعتنا به دوربین و میکروفونی که مربوط به تلویزیون می بود.
تلویزیون، همان سازمان و نهادی که وقتی برای خدشهدارکردن وجهه این اسطوره فوتبال ایران از هیچ کاری کوتاه نکرد. او یقیناً در اظهاراتش هم بدون تحول مانده می بود و از این او گفت که به جستوجو پست و مقام نیست و از مدیریت در این سیستم گریزان است. دایی جملهای طلایی را هم در این بین گفت که از هر پستی و مکانی که موقعیت اجتماعی او را به خطر بیندازد، فراری است. این همان درکی است که در سالهای تازه تشکیل شده و اکنون به طور اشکار از زبان خودش گفتن شده است.
دایی حتی در همین سخن بگوییدهای کوتاهی هم که داشته مجدد در دفاع از مردم سخن زده و ابراز امیدواری کرده شرایط اقتصادی خوب شود. این اولین بار نیست که او این چنین آرزو و خواستهای برای مردم دارد، ولی احتمالا در زمره اولین دفعاتی باشد که رسما از این میگوید که دولت و مسئولان قرار نیست به فکر مردم باشند و خود مردم باید کنار یکدیگر، به فکر همدیگر باشند.
این که چه اتفاقی افتاده که علی دایی از مسئولان اینقدر گریزان و نومید شده میتواند دلایل بسیاری داشته باشد. قسمت عمدهای از آن میتواند ریشه در رفتاری داشته باشد که با او و اعضای خانوادهاش شده است، ولی زنگ خطر هنگامی به صدا درمیآید که در بطن دولتی که شعار وفاق ملی را میدهد، اسطورهای همچون دایی، دولت را بیتاثییر در سرنوشت رفاهی مردم توصیف کرده و خواسته آنها خودشان در کنار یکدیگر قرار بگیرند. اینجا دیگر قاعدتا نیاز به تلاش و همت وافری است تا برای جلب رضایت چهرههای شاخصی همچون دایی، که پایگاه اجتماعی قابل قبولی نزد مردم دارند، تلاشی دوچندان شود. این که با او بد تا شده روشن است، ولی این که دایی نشان داده دل در گرو این خاک دارد، سیگنالی روشنتر است که باید از ظرفیت این چنین سیگنالی نهایت منفعت گیری را برد.
آشکار است که او اهل پست و مقام نیست و نمیشود امید داشت که روزی بخشی از این ویرانههای مانده بر دل فوتبال یا سیاست را به دست بگیرد تا حداقل یک جایش سروسامان بگیرد ولی گریز او از دولتیها، از مسئولان و در ردهای بالاتر، ناامیدی او از بهبودی شرایط، حداقل در مختصرزمان، چیزی نیست که به مذاق سیاسیون جاری خوش آید. آشکار است که تعدادی از طیفها و چهرههای سیاسی انزوای زیاد تر دایی و داییها را میپسندد، ولی یقینا اگر کاری برای اصلاح امور انجام نشود، حالت معیشتی تکانهای هرچند ریز را توانایی کند و مسئولان نشان دهند که همه فکر و ذکرشان یک مورد خاص نه، بلکه اصلاح امور کلی بهسود مردم و سفره آنهاست آنزمان احتمالا علی دایی هم روزی مجدد ناچار نشود از دست مسئولان سرش را روی دستهایش بگذارد و از آنها گریزان شود. احتمالا روزی برسد که او مجدد از دست رئیسجمهور نشان لیاقت بگیرد یا بر گونه او بوسهای بزند.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع