در تیم ملی فوتبال چه خبر است؛ ۹ نفر سیاهی لشکر؟
[ad_1]
تیم ملی فوتبال ایران در دومین بازی از مرحله انتخابی جام جهانی روبه رو ازبکستان متوقف شد تا تنها تیم مدعی آسیا در این مرحله از رقابتها باشد که به جای شش امتیاز، با چهار امتیاز و فقط به لطف تفاضل گل که آنهم اختلاف بسیاری نیست، صدرنشین گروهش باشد. بازی با ازبکستان در شرایطی با نتیجه مساوی ۲-۲ به آخر رسید که ابتدا به نظر میرسید تیم ملی کار سادهای اینده داشته باشد و بتواند در نیمه دوم به شمار گلهایش اضافه کند؛ ولی در عین ناباوری، بازی ۲ بر صفر برده را ۲-۲ کرد تا قلعهنویی، نیمه مربیان را به مربی رقیب واگذار کرده باشد.
بعد از بازی، انتقادات بسیاری فهمید تیم ملی شده که قسمت بسیاری از آنها سرمربی و کادر فنی را نشانه رفته است؛ انتقاداتی که زیاد تر آنها سازنده است و اگر در این مرحله از رقابتها که تا این مدت پای تیمهای قوی به بین نیامده، به آن توجهی نشود، میتواند در ادامه مسیر اثرات مخرب بیشتری داشته باشد.
عمده انتقادی که از امیر قلعهنویی شده، این است که چطور بازی برده و برتر نیمه اول را با یک بازی ناکامیخورده و با هراس و لرز در نیمه دوم عوض کرده است؟ اکنون سوال فرد دیگر که باید همین روزها مجدد نقل بشود، این است که خیل دستیاران امیر قلعهنویی در تیم ملی که خودشان به اندازه یک تیم فوتبال خواهد شد، در این چنین مقاطع حساسی چه کمکی به سرمربی کرده تا دچار این چنین لغزشهایی نشود؟ امیر قلعهنویی از وقتی که هدایت تیم ملی ایران را برعهده گرفته، تا به الان قریب به ۱۰ نفر را به کادر فنی تیم ملی فراخوانده که اکنون به نظر میرسد این لشکر به جای آنکه توانایی مقابله با رقیب در مقاطع بحرانی را داشته باشند، زیاد تر نقش سیاهیلشکر را ایفا میکنند.
برای ورود جزئیتر به این او گفت و گو کافی است جزئیات دستیار و مشاورانی که قلعهنویی برای خودش در تیم ملی جمعوجور کرده، مرور بشود. قلعهنویی در روز انتخابش بهگفتن سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، سعید الهویی، رحمان رضایی، علیاصغر قربانعلیپور، آلین دینکا و علی کمانگری را بهگفتن دستیاران تازه خود معارفه کرد؛ آنهم در شرایطیکه قربانعلیپور در نقش مربی بدنساز، دینکا در قامت مربی دروازهبانها و کمانگری هم بهگفتن آنالیزور تیم قرار می بود فعالیت خود را جستوجو کنند. سپس از اغاز به کار با پنج دستیار، رفتهرفته به شمار اعضای کادر فنی تیم ملی فوتبال ایران اضافه شد. آنتونیو مانیکونه در کنار آندرانیک تیموریان و حمید مطهری بهگفتن دستیاران تازه اضافه شدند و سپس در احکامی پرحرف و حدیثتر هومن افاضلی و خداداد عزیزی بهگفتن مشاور فنی به کادر فنی تیم ملی اضافه شدند. مسئله دلنشین داستان این که از این دو نفر، یک نفر، یعنی خداداد عزیزی با همان حکم مشاور، لباس تمرین به تن دارد و تیم ملی را در زمین همراهی کرده و در برگزاری تمرینات و مسابقهها، امیر قلعهنویی را پشتیبانی میکند. خداداد در حالی وجود پررنگی در تیم ملی دارد که پیشتر منتقد شماره یک همین اوضاع می بود و از این حرف های می بود که یکی همانند سعید الهویی با چه رزومهای باید روی نیمکت تیم ملی ایران بنشیند.
در بین دستیاران امیر قلعهنویی، داستان آنتونیو مانیکونه با آنهمه سابقه در دوران بازی و مربیگری از بقیه جداست
در بین دستیاران امیر قلعهنویی، داستان آنتونیو مانیکونه با آنهمه سابقه در دوران بازی و مربیگری از بقیه جداست. او یکی از بهترین انتخابهای قلعهنویی است؛ ولی درمورد بقیه نمیتوان با این چنین قطعیتی سخن بگویید کرد. در واقع بیشتر از آنکه اینهمه دستیار و مشاور برای قلعهنویی بار فنی داشته باشند، تا به الان نقدهای گوناگون را در پی داشتهاند. اصل انتقادات هم بر این است که آنها همه انها لشکری ناکامیخورده در قالب مربی می باشند و بدون رزومه و دستاوردی در این عرصه، روی نیمکت تیم ملی بزرگ ایران نشستهاند. این که متر و معیار قلعهنویی برای این چنین انتخابهایی چیست، چندان امر روشنی نیست. در واقع او بهگفتن نفر اول نیمکت، این حق را دارد تا دستیارانش را انتخاب کند؛ ولی اکنون بعد از ۱۱ بازی و به اختصاصی سپس از نوسانهای ریز و درشت در سبک بازی تیم ملی، احتمالا زمان آن رسیده که امیر از خودش این سوال را بپرسد که آیا این نفرات پرتعداد توانستهاند در روزهایی که نیاز است، پشتیبانی بسیاری به او کنند؟
قلعهنویی برای دستیار سراغ مربیانی رفته که عمدتا ناکامیخورده می باشند و بهگفتن نفرات اول در دوران مربیگری، نهتنها توانایی طویلزمان ندارند؛ بلکه در همان زمان اندک هم ناکامی بیش نبودهاند. یقیناً این داستان با ماجرای وقتی که آنها بازی میکردند، متفاوت است؛ برای مثال رحمان رضایی رزومهای پذیرفتنی در دوران بازی دارد یا این که آندرانیک تیموریان حتی تا پای بستن بازوبند کاپیتانی تیم ملی هم پیش رفت؛ ولی سوال اینجاست که آنها توانستند توفیقی در عرصه مربیگری به دست بیاورند؟ قسمت او گفت و گوبرانگیز دیگر ماجرا مربوط به دیگر دستیاران قلعهنویی است که آنها حتی از لحاظ فوتبالی هم دستاورد درخوری نداشتهاند.
سعید الهویی، مرد شماره یک نیمکتهای امیر قلعهنویی، بعد از وجود در گلگهر، تیم ملی را هم همراهی میکند. او احتمالا دستیار خوبی باشد؛ ولی بهگفتن شماره یک نشان داد کار خاصی نمیتواند کند. او روی نیمکت گلگهر و در نقش نفر اول آنقدر بد کار کرد که نهایتا اخراجش نزدیک شد: یک برد، دو مساوی، چهار باخت و تفاضل ۷- در لیگ و وداع با جام حذفی برابر پرسپولیس، کارنامه الهویی در گلگهر بهگفتن سرمربی می بود. رحمان رضایی هم در دورانی که بهگفتن سرمربی در لیگ برتر کار کرد، نتایج ضعیفی بر جای گذاشت.
رضایی در لیگ بیستم برای اولین و آخرین بار، وجود روی نیمکت تیم لیگبرتری ذوبآهن را توانایی کرد و با کارنامهای بهشدت ضعیف، قبل از نیمفصل اخراج شد: یک برد، هشت مساوی و پنج باخت. او حتی موفق نشد به طور میانگین یک امتیاز از هر بازی بگیرد. حمید مطهری هم دیگر دستیار امیر قلعهنویی در تیم ملی است. همکاریاش با گلمحمدی در پرسپولیس جواب داد؛ ولی فریبنده از آب درآمد؛ چراکه هنگامی نساجی به سراغش رفت تا هدایت تیمش را بهگفتن سرمربی در اختیار او قرار دهد، آمار بدی بر جای گذاشت. پنج برد، ۹ مساوی و ۱۱ باخت کاری کرد که مقدمات اخراج او فراهم بشود. آندرانیک تیموریان هم که بدون هیچ سابقهای در مربیگری برای کسب توانایی از تیم ملی اغاز کرده است. درمورد خداداد عزیزی و هومن افاضلی هم که نمیتوان به مسئله درخوری در عصر مربیگریشان اشاره کرد. آنها هم هر جایی بوده، آمار بهدردبخوری ثبت نکردند.
اکنون با این چنین رزومهای این سوال نقل میبشود که اینهمه دستیار و مشاور با چه توانایی و اندوختهای قرار است امیر قلعهنویی را پشتیبانی دهند تا در مسیر بازیهای سخت جام ملتها به مصاف رقبای مدرنی همانند ژاپن، کره جنوبی و استرالیا بروند؟ احتمالا اگر به جای این سیاهیلشکر جاری، امیر قلعهنویی بپذیرد که یکی، دو مربی خوب خارجی دیگر به نیمکت تیم ملی اضافه کند، شرایط تا اغاز جام ملتها مقداری برایش مساعدتر بشود تا دیگر ناچار نباشد هم به جای سرمربی فکر کند و هم دستیار و مشاور.
[ad_2]
منبع