۹ ویژگی رفتاری افرادی که بویی از ادب و پرورش نبرده اند
[ad_1]
۱- عذرخواهی نکردن و اعتراف نکردن به اشتباهات خود
اذعان کردن به اشتباهات خود کار ساده ای نیست. و انجام این کار در ملأعام و در برابر دیگران دشوارتر هم هست. اما احتمالا برای افرادی که این کار در کودکی به آن ها یاد داده شده، راحت تر باشد. پرورش نادرست و نداشتن الگوهای مناسب، آدم ها را دچار این توهم می کند که همیشه حق با آن ها است و ملزوم نیست هیچ چیزی را در خود تحول دهند.
۲- جمع نکردن زباله های خود
عادت زندگی در بی نظمی و هرج و مرج امکان پذیر تبدیل شکل گیری یک نحوه فکر خاص یا ابراز برخی مشکلات روحی بشود. اما وقتی که تنها محدود به فضای شخصی نباشد، تنها یک نتیجه می توان گرفت: یک شخص به قدری خودخواه است که حتی به دیگران هم فکر نمی کند. روانشناسان اعتقاد دارند افرادی که خانه ی تمیزی دارند، فرزندان باملاحظه ای پرورش می کنند که هنگامی بزرگ شدند به تمیزی محیط اطراف خود اهمیت می دهند.
۳- منفعت گیری کردن از دیگران و قیمت قائل نبودن برای آن ها
قیمت قائل نبودن برای حمایتهای دیگران از خودو می تواند به آن ها لطمه بزند. اما یک خطر دیگر هم دارد: آدم ها را چنان خشمگین می کند که دست از پشتیبانی کردن به دیگران برمی دارند. پدر و مادرها باید به فرزندان خود یاد دهند که برای کار و زحمت دیگران قیمت قائل باشند و به دیگران پشتیبانی کنند.
۴- بی احترامی آشکار به برخی مشاغل
هیچ شغل بی ارزشی وجود ندارد و به همین علت بی احترامی به هیچ شغلی پذیرفته نیست. در تعداد بسیاری از موارد، حرکت آدم با دیگران از خانواده ای که در آن بزرگ شده اند نشأت می گیرد.

۵- رنجاندن به عمد دیگران با سخن ها یا کارهای خود
این چنین افرادی خود را به اشکال مختلفی ابراز می کنند: برخی از آن ها هنگامی از مکالمه ای راضی نباشند، به عمد دست به کاری می زنند که شما را برنجانند. آن ها دوست دارند دیگران را از حاشیه ی امن شان خارج کنند و روانشناسان پیشنهاد می کنند از این افراد سمی دوری کنید. خودخواهی این افراد از ناتوانی شان در فهمیدن مشکلات دیگران نشأت می گیرد. کارشناسان به والدین پافشاری دارند که فرزندان خود را حساس به احساسات دیگران بار آورند.
۶- تحول حرکت خود با دیگران هنگامی دیگر منفعتی برایشان ندارند
داشتن رابطه عاطفی یا دوستانه با یک شخص فقطً برای منافعی که از او نصیب تان می بشود، حرکت زیاد خودخواهانه ای است. این به ظاهر «دوستان» اهمیتی برای خواسته های دیگران قائل نیستند. این حرکت خود به خودی به وجود نمی آید: آدم ها بر پایه الگوهای رفتاری ای که والدین شان برای آن ساخته اند عمل می کنند.

۷- مراعات نکردن قوانینی که خود آن ها را وضع کردند
روانشناسان می گویند پدر و مادرها باید الگوی فرزندان شان باشند. اگر سخن شان با عمل شان همخوانی نداشته باشد، فرزندان شان هم هنگامی بزرگ شدند قوانینی که خودشان آن ها را وضع کردند را مراعات نمی کنند.
۸- تحمل نداشتن نه شنیدن از دیگران
برای آدم های قوی، پذیرفته نشدن و نه شنیدن، درس زندگی است. آن ها یاد می گیرند که نگاه گسترده تری به زندگی داشته باشند و در جایگاه خود تجدید نظر کنند. این حرکت منطقی عمدتاً در قیمت های خانوادگی آن ها ریشه دارد. اما افرادی که پرورش نامناسبی داشته اند، به سختی می توانند با رد شدن کنار همراه شوند.
۹- فکر کردن تنها به خود و راحتی خود
تحول دادن این دست آدم ها زیاد دشوار است. علت مهم این حرکت برخی افراد، پرورش بد آن ها است. آن ها لوس بار آمده اند و هرچه می خواستند از پدر و مادرشان گرفته اند. به همین علت، در دوران بزرگسالی از هر چیزی که علتنارضایتی شان بشود یا راحتی شان را به خطر اندازد، دوری می کنند.
[ad_2]
منبع