پژوهش تازه از رابطه بین بزرگی شبکه قدامی مغز با افسردگی پرده برداشت_صبح سریع
[ad_1]
به گزارش صبح سریع
سطح مغز همانند یک جعبه تقسیم عمل میکند که در آن، مناطق گوناگون برای انجام ماموریت های خاص به هم متصل خواهد شد. با این حال، فضای محدودی برای اشتراکگذاری این شبکهها وجود دارد.
اکنون محققان دریافتند که در افراد مبتلا به افسردگی، قسمت بزرگتری از مغز در قیاس با افراد بدون افسردگی دچار شبکه مدیریت پاداشها و تهدیدها است.
دکتر چارلز لینچ، یکی از نویسندگان این مطالعه از کالج پزشکی وایل در دانشگاه کرنل نیویورک او گفت: «ای اتفاق، در سطح مغز زیاد تر از آنچه که در افراد سالم مشاهده میکنیم، فضا اشغال میکند.» او این چنین خاطرنشان کرد که این بزرگ بودن علتمیشود که شبکههای مغزی دیگر بخصوص در همان دور و اطراف، کوچکتر شوند.
اکنون محققان میگویند در افراد مبتلا به افسردگی، قسمت بزرگتری از مغز دچار این شبکه است.
زیاد تر بخوانید: مغز ما، هنگامی از خودش و ما سخن می گوید/ سفر به دنیای پرشکوه مغز با منفعت گیری از علم عصب شناسی
روشای نو در اندازهگیری شبکههای مغزی
لینچ و همکارانش با نوشتن مقالهای در مجله علمی نیچر ذکر میکنند که در تحقیق خود از تصویربرداری کارکردی دقیق منفعت گیری کردند؛ رویکرد جدیدی برای تصویربرداری مغز که تعداد بسیاری از «اسکنهای اِم.آر.آی. کارکردی – fMRI» را از هر فرد تجزیه و تحلیل میکند.
این گروه تحقیقاتی، روش تصویربرداری کارکردی را روی ۱۴۱ فرد مبتلا به افسردگی و ۳۷ نفر بدون افسردگی پیاده کرد و از این طریق موفق شدند تا اندازه شبکههای مغزی هر شرکت کننده را به طور دقیق اندازهگیری کنند. سپس میانگین اندازه هر گروه را محاسبه کنند.
آنها دریافتند که بخشی از مغز به نام «شبکه برجستهساز قدامی مغز – frontostriatal salience network» در شرکتکنندگان مبتلا به افسردگی در قیاس با افراد سالم به طور متوسط ۷۳ درصد بزرگتر است.
این یافتهها با تجزیه و تحلیل دیگر اسکنهای مغزی که قبلاً به طور فردی از ۹۳۲ فرد سالم و ۲۹۹ فرد مبتلا به افسردگی جمعآوری شده می بود، نیز قبول شد.
این تیم خاطرنشان کرد که اندازه این شبکه مغزی در افراد مبتلا به افسردگی در طول زمان ثابت بوده و تحت تأثیر تغییرات خلقی یا درمان تحریک مغناطیسی مغز از راه جمجمه قرار نگرفت.
با این حال، وقتی که شرکتکنندگان علائم خاصی از افسردگی را نشان دادند، سیگنالهای مغزی بین قسمتهای گوناگون شبکه کمتر هماهنگ بودند، و این تغییرات نیز با شدت علائم مرتبط می بود.
این تیم افزود که تجزیه و تحلیل اسکنهای مغزی ۵۷ کودکی که در سن بلوغ دچار افسردگی شدند، ، نشان داد که این شبکه مغزی سالها قبل از ظهور علائم آنها بزرگ شده می بود.
در حالی که در بزرگسالان مبتلا به افسردگی دیررس نیز گسترش یافته است. علاوه بر این، این شبکه مغز در بزرگسالانی که بعداً در زندگی دچار افسردگی شدند نیز بزرگتر می بود.
با دقت به این یافتهها، محققان استدلال کردند که داشتن یک شبکه مغزی بزرگ، به خودی خود میتواند یک عامل خطر برای ابتلا به افسردگی باشد، نه این که پیامد این بیماری باشد.
با این حال، محققان انها گفتند که اشکار نیست این شبکه بزرگ تا چه اندازه نتیجه ژنتیک یا سبک زندگی افراد است. این چنین معلوم نیست عارضه افسردگی بخاطر بزرگ بودن این شبکه مغزی است یا از کوچک بودن دیگر شبکههای مغزی ناشی میشود.
این گروه تحقیقاتی این چنین خاطرنشان کرد که یافتههای آنها میتواند به شناسایی افراد در معرض خطر ابتلا به افسردگی و تشکیل درمانهای شخصی پشتیبانی کند.
با این حال، پروفسور کونر لیستون، نویسنده دیگر این مقاله معتقد است که نتایج تحقیق آنها زیاد تر برای افراد مبتلاشده به افسردگی سودمند است. او او گفت: «داشتن این اطلاعات، این که چیزی قابل شناسایی در مغز وجود دارد که با افسردگی آنها مرتبط است و امکان پذیر خطر افسردگی آنها را به همراه داشته باشد، فکر می کنم به خودی خود برای برخی افراد واقعاً مطمعن قسمت است.»
بادامه مغز مورد دقت این پژوهش نبوده است
دکتر میریام کلاین فلوگ از دانشگاه آکسفورد که در این کار دخالتی نداشت، او گفت: «شگفتآور است که در این مطالعه به بادامه مغز (آمیگدال) – که دههها سال کانون مهم پژوهشهای پزشکی در رابطه افسردگی می بود – نپرداخته است.»
با این حال، او خاطرنشان کرد که این مطالعه تازه در نوع خود یک پژوهش قوی، مهم و شوقانگیز است و این سوال را به ذهن متبادر میکند که آیا میتوان با مداخله زودهنگام به طور بالقوه جلوی بزرگ شدن شبکه برجستهساز قدامی مغز را گرفت و آن را معکوس کرد یا خیر.
دکتر کلاین فلوگ او گفت که برای بازدید این که آیا اندازه این شبکه مغزی واقعاً میتواند برای پیشبینی خطر ابتلا به افسردگی در افراد منفعت گیری شود یا خیر، به کار بیشتری نیاز است، و اضافه کرد که دور از انتظار است این تنها نشانگر سودمند برای پیشبینی این بیماری باشد.
او او گفت: «اما این یک قدم سودمند در مسیر اراعه مداخلات به بیماران است که میتواند در مقیاس وقتی سریع تر اراعه شود و بتواند نیازهای فردی آنها را مقصد قرار دهد.»
دسته بندی مطالب
[ad_2]